استاد محمد حسن شفیعی شاهرودی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع «حسن و قبح عقلی» پرداخت.
/270/260/22/
این استاد درس خارج حوزه در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: باید مباحث اصول فقه را به صورت کاربردی و خلاصه شده تدریس کرد و از پرداختن به مباحث زائد و نظری محض، مانند برخی مباحث ادبی یا فلسفی طولانی خودداری نمود. قصد داشته اصول فقه رایج را کنار بگذارم و تنها مباحث ضروری را بخوانم، به این نتیجه رسیدم که عمر برای این کار کافی نیست. بنابراین، تصمیم گرفتم بر روی مباحث کاربردی تر مانند "بحث عقل" تمرکز کنم.
تمرکز بر "مباحث عقل" به عنوان محور کاربردی:
استاد شفیعی شاهرودی در ادامه بیان کرد: در مسائل اصولی، "مباحث عقل" بسیار کاربردی و اثرگذار است. از جمله این مباحث، "حسن و قبح عقلی" است که سخنران برای آن حدود ۲۰ ثمره و کاربرد در علوم مختلف (مانند تفسیر، کلام، فقه و اصول) برمیشمارد.
تبیین "حسن و قبح عقلی" و نزاع با اشاعره:
این استاد درس خارج حوزه ابراز داشت: سه معنا برای "حسن و قبح" بیان می شود:
الف: کمال و نقص: مثل علم که کمال است و حسن دارد، و جهل که نقص است و قبح دارد. این معنای مورد نزاع با اشاعره نیست. اشاعره نیز این معنا را میپذیرند.
ب: موافقت و مخالفت با طبع: مثل لذت بردن از یک منظره یا صوت زیبا. این معنای نیز مورد نزاع با اشاعره نیست.
ج: استحقاق ثواب و عقاب: یعنی عقل مستقلاً درک می کند که یک عمل ذاتاً خوب است و مستحق پاداش است، یا ذاتاً بد است و مستحق عقاب. این معنای سوم، محل نزاع اصلی با اشاعره است.
دیدگاه اشاعره و نقد آن:
استاد شفیعی شاهرودی اظهار داشت: اشاعره معتقدند عقل به تنهایی نمیتواند حسن و قبح را به این معنا (استحقاق ثواب و عقاب) درک کند. به نظر آنان، "حسن، آن چیزی است که شرع آن را حسن بداند، و قبح، آن چیزی است که شرع آن را قبیح بداند". هر چه خداوند انجام دهد، عین عدل است، حتی اگر به نظر ما ظالمانه بیاید. این دیدگاه به تفکر وهابیت شبیه است که با تمسک به توحید، مفاهیمی مانند شفاعت و توسل را انکار می کنند. این افکار، القائات دشمنان اسلام است.
چرایی حکم عقل به حسن و قبح (معنای سوم(
این استاد حوزه علمیه قم اضافه نمود: "عقل عملی" به استحقاق ثواب و عقاب حکم می کند. منشأ این حکم، پنج چیز می تواند باشد، اما تنها دو مورد اول، معتبر و محل نزاع با اشاعره هستند:
الف: حکم عقل نظری به کمال و نقص: عقل نظری درک میکند که "علم" کمال است، سپس عقل عملی حکم میکند که "باید کسبش کرد" و در نتیجه ثواب بر آن مترتب میشود.
ب: حکم عقل نظری به ملائمت و منافرت: عقل نظری درک میکند که یک چیز با مصلحت نوعی سازگار یا ناسازگار است، سپس عقل عملی به حسن یا قبح آن حکم میکند.
وی اظهار داشت: سه مورد دیگر، یعنی اخلاق انسانی، غریزه و فطرت، و عادات مردم به عنوان منشأ حکم، معتبر شمرده نمی شوند؛ زیرا از حیطه "عقل محض" خارج و تحت تأثیر احساسات، عادات و... هستند.
استاد محمد حسن شفیعی شاهرودی خاطرنشان کرد: محل نزاع اصلی، تنها حسن و قبح به معنای سوم است. منشأ معتبر این حکم، تنها هنگامی است که از ادراک کلیات توسط عقل نظری (درک کمال/نقص یا مصلحت/ مفسده نوعی) نشأت گرفته باشد. اگر منشأ حکم، چیز دیگری مانند "حس"، "وهم"، "خیال"، "عادات" یا "انفعالات" باشد، از دایره استدلال عقلی معتبر خارج است و شرع ملزم به تبعیت از آن نیست.
وی افزود: قاعده "کلما حکم به العقل حکم به الشرع" به این معناست که احکام عقلِ برخاسته از عقل نظریِ محض، با حکم شرع تطابق و عینیت دارد، نه صرف تلازم؛ زیرا شارع، خود در دایره عقلایند و خالق عقل هستند.