استاد نوری مطرح کرد؛

علی علیه السلام، حبل الله المتین

استاد اسماعیل نوری از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع «علی علیه السلام، حبل الله المتین» پرداخت.

/270/260/20/

این استاد درس خارج حوزه در ابتدای گفتگو با اشاره به اینکه چندین مصداق برای حبل الله بیان کرده اند، خاطرنشان کرد: این تعدد مصادیق اشاره به يك حقيقت است، كه انسان بدون داشتن مربّی و راهنما، در چاه تاریک غرایز سرکش و جهل و نادانی باقی می ماند، و برای نجات از آن چاه نياز به رشته و ريسمان محكمی دارد كه به آن چنگ بزند و بيرون آيد، اين رشتۀ محكم همان ارتباط با خدا از طریق قرآن و آورندۀ قرآن و جانشينان واقعی او اوست كه مردم را از سطوح پايين و پست، بالا برده و به آسمان تكامل معنوی و مادی می ‌رسانند.( تفسير نمونه، مكارم شيرازي و همكاران، ج‏ 3، ص 42.)

 

وی افزود:‌ »حَبلِ الله» و ريسمان الهی برای نجات از هلاكت، مصاديقی دارد كه ولايت امير مؤمنان و يازده فرزند معصوم او علیهم السلام از مصاديق روشن آن است و ما موظّفيم كه به ولايت آنان تمسك كرده و از دستورات آنان پيروی نماييم. همچنان ‌كه از امام باقر علیه السلام روايت شده كه فرمود: «آلُ مُحَمَّدٍ هُمْ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِی أُمِرَ بِالِاعْتِصَامِ بِهِ فَقَالَ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» آل محمد (ع)،‌ همان «حبل الله» هستند كه برای تمسّك به آن، از سوی خدا دستور داده شده است، سپس اين آيه را تلاوت نمود ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُو﴾.» (تفسير عياشي، ج‏1، ص‏194؛ البرهان، ج1، ص‏672، ح 8؛ نور الثقلين، ج‏1، ص‏377، ح 304؛ الميزان،‌ ج‏ 3، ص 378)

 

استاد نوری خاطرنشان کرد: در سورۀ بقره آیۀ 256 می­ خوانیم: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» در قبول دين، اكراهى نيست. [زيرا] راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيرۀ محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.

 

وی افزود: علامه طباطبایی (ره) می­ گوید: جملۀ «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏» استعاره است، برای دلالت به اینکه رابطۀ ايمان با سعادت، همانند رابطۀ عروه و دستگيرۀ ظرف با ظرف و محتواى آن است، همان طورى كه گرفتن ظرف و برداشتن آن، گرفتن مطمئن نيست، مگر وقتى كه از دستگيرۀ محکم آن بگيريم، سعادت حقيقى نیز برقرار نمى‏ شود، و اميدى به رسيدن به آن نيست، مگر اين كه به خدا ايمان آورده و به طاغوت كفر بورزيم. كلمۀ «انفصام» به معنى انقطاع و انكسار است، و جملۀ حاليه از«عروة» است كه معنى «عروة الوثقى» را تاكيد مى‏ كند. (الميزان،‌ ج‏ 2، ص 344 و 345)

 

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: در اینکه منظور از«عروة الوثقى» چیست، از خود آیه استفاده می ­شود که منظور از آن ایمان به خداست و در روایات نیز به همین مطلب تصریح شده است. همچنان که در حدیث «صحیح» عبد الله بن سِنان آمده که امام صادق (ع) در تفسیر «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» ‏فرمود: «هِیَ الإيمانُ بِاللهِ وَحدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ» مقصود از «عُروة الوثقى»، ایمان به خدای واحد بی­شریک است» (الکافی،‌ ج‏2، ص14؛ البرهان، ج 1، ص 523)

 

وی افزود: در چند روایت دیگر، «عُروة الوُثقى» به ولایت امیرمؤمنان (ع) تطبیق شده است. در روایت ابن عباس از رسول خدا (ص) آمده: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَتَمَسَّكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ الَّتِی‏ لَا انْفِصامَ لَها، فَلْيَتَمَسَّكْ‏ بِوَلَايَةِ أَخِی وَ وَصِيِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ؛ فَإِنَّهُ لَا يَهْلِكُ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلَّاهُ، وَ لَا يَنْجُو مَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَادَاهُ» کسی که دوست دارد تمسّک کند به «عروة الوثقى» که گسستن ندارد، باید به ولایت برادرم و وصیّم علیّ بن ابی طالب تمسّک نماید؛ زیرا کسی که اورا دوست بدارد و ولایتش را بپذیرد هلاک نخواهد شد، و کسی که با او دشمنی داشته باشد نجات نخواهد یافت. (معاني الأخبار، شیخ صدوق، ص368و369؛ البرهان، ج 1، ص 523)

 

استاد اسماعیل نوری اظهار داشت: در روایات دیگر، ولایت امامان دیگر نیز از مصادیق «عُروة الوُثقی» شمرده شده است. از رسول خدا (ص)‏ روایت شده: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَتَمَسَّكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏* فَلْيَتَمَسَّكْ بِحُبِّ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ بَيْتِی» هرکس دوست دارد به «عُرْوَة الْوُثْقى» متمسّک شود، به حبّ علی و اهل بیت من تمسّک کند» (عيون أخبار الرضا، ج 2، ص 58، ح 216)

 

وی اضافه نمود: در روایت دیگر از آن حضرت آمده: «اَلْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ ع، مَنْ أَطَاعَهُمْ‏ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ هُمُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» امامان، از اولاد حسین (ع) می­باشند، هرکس از آنان اطاعت کند در واقع از خدا اطاعت کرده و هرکس به آنان معصیت کند به خدای متعال معصیت کرده است، آنان «عُرْوَة الْوُثْقى» و وسیلۀ تقرّب به خدای عزّ و جلّ هستند» (همان، ح 217)

 

این استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: از آیۀ شریفه به ضمیمۀ روایات مربوط به آن استفاده می ­شود: «عُرْوَة الْوُثْقى» عبارت است از ایمان به خدا و ولایت امیرمؤمنان و اولاد پاک او.

 

استاد اسماعیل نوری خاطرنشان کرد: درسورۀ نبأ، آيۀ 1 ـ 4 می خوانیم: «عَمَّ يَتَساءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظيمِ * الَّذي هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ * كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ» آنها از چه چيز از يكديگر سؤال مي‌كنند؟! از خبر بزرگ و پراهميت! همان خبری كه پيوسته در آن اختلاف دارند، چنين نيست [كه آنها فكر مي‌كنند] به زودی می‌فهمند، باز هم چنين نيست [كه آنها می‌پندارند] به زودی می‌ فهمند.

 

وی افزود: در اينكه منظوراز «نَبَأ عَظِيم» چيست، مفسران قرآن، پاسخ هاي داده اند: از جمله؛ قيامت، قرآن، تمام اصول عقايد دينی اعم از مبدأ و معاد و...؛ ولی قرائن موجود در مجموعۀ آيات اين سوره نشان می­دهد كه تفسير آن به «قيامت» از همه بهتر است. (الميزان، طباطبايي، ج‏20، ص‏159؛ تفسير نمونه، ج‏ 26، ص‏ 23)

 

این استاد درس خارج حوزه تصریح کرد: در روايات زيادی كه از طرق اهل بيت (ع) و بعضی از طرق اهل سنّت نقل شده، «نَبَأ عَظِيم» (خبر بزرگ) به مسئلۀ ولايت و امامت امير مؤمنان علی (ع) يا به مسئلۀ «ولايت به طور اعم» تفسير شده است.

 

الف) وی اظهار داشت: امام رضا (ع) از طريق پدرانش نقل كرده كه رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمود: «يَا عَلِیُّ! أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَنْتَ بَابُ اللَّهِ وَ أَنْتَ الطَّرِيقُ إِلَى اللَّهِ وَ أَنْتَ النَّبَأُ الْعَظِيمُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ أَنْتَ الْمَثَلُ الأَعْلَى»‏ يا علی! تو حجّت خدا و دروازۀ الهی هستی، راه به سوی خدا تو هستی، تو نبأ عظيم هستی، و تو صراط مستقيم و نمونۀ برتر هستی.» (تفسير نور الثقلين، حويزي، ج ‏5، ص ‏491، ح  8؛ البرهان، بحراني، ج‏ 5، ص ‏565، ح  7؛ بحار الانوار، ج 36، ص ‏4،‌ ح 11)

 

ب) استاد نوری خاطرنشان کرد: اصبغ بن نباته روايت كرده كه: علی (ع) فرمود: «وَ اللَّهِ أَنَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِی هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ، حِينَ أَقِفُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَقُولُ: هَذَا لِی وَ هَذَا لَكَ» من همان خبر بزرگی هستم كه پيوسته در آن اختلاف دارند، چنين نيست [كه آنها فكر مي‌كنند]، به زودی می‌فهمند، باز هم چنين نيست [كه آنها مي‌پندارند] به زودی می‌فهمند، هنگامی كه ميان بهشت و دوزخ می‌ايستم و [مؤمن و غير مؤمن را جدا مي‌كنم و به دوزخ]‌ می‌گويم: اين برای من و اين برای تو. (البرهان، بحراني، ج‏ 5، ص‏566، ح 10؛ بحارالانوار، ج ‏36، ص‏ 3، ح 6)

 

ج) وی افزود: شخصي به نام «علقمه» مي‌ گويد: در جنگ صفين مردی از لشكر شام در حالی كه سلاح بر تن پوشيده،‌ و قرآنی حمايل كرده بود، وارد ميدان شد،‌ و سورۀ «عَمَّ يَتَساءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظيمِ»؛ را تلاوت می‌ كرد، من خواستم به مبارزۀ او بروم، علی (ع) به من فرمود: تو بمان، و خودش شخصاً به ميدان رفت و به او فرمود: «اَ تَعْرِفُ النَّبَأَ الْعَظِيمَ الَّذِی هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» آيا می ‌دانی نبأ عظيمی كه در آن اختلاف دارند چيست»؟! آن مرد گفت: نه، نمی ‌دانم! امام فرمود: «أَنَا وَ اللَّهِ النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِی فِيهِ اخْتَلَفْتُمْ وَ عَلَى وَلايَتِی تَنَازَعْتُمْ، وَ عَنْ وَلايَتِی رَجَعْتُمْ بَعْدَ مَا قَبِلْتُمْ، وَ بِبَغْيِكُمْ هَلَكْتُمْ بَعْدَ مَا بِسَيْفِی نَجَوْتُمْ، وَ يَوْمَ الْغَدِيرِ قَدْ عَلِمْتُمْ، وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَعْلَمُونَ مَا عَمِلْتُم»؛‏ به خدا سوگند، منم آن نبأ عظيم كه دربارۀ آن اختلاف داريد! شما در ولايت من به نزاع برخاستيد، و بعد از آن كه ولايتم را پذيرفتيد از آن برگشتيد، و بعد از آن كه به بركت شمشير من نجات يافته بوديد در اثر دشمني خود هلاك شديد، و در روز غدير [ولايتم را] دانستيد، بار ديگر در قيامت آنچه را كه قبلاً دانسته‌ايد خواهيد دانست.» پس از اين اتمام حجّت وقتی كه آن مرد هدايت نشد، حضرت شمشير كشيد و دست و سر او را از بدن جدا نمود. (البرهان، بحراني، ج‏5، ص‏566، ح 9؛ بحار الانوار، علامه مجلسي، ج‏36، ص‏2 و 3)

 

د)‌ این استاد درس خارج حوزه اظهار داشت: يكي از علمای اهل سنت (محمد بن مؤمن) نقل كرده كه رسول خدا (ص) در تفسير «عَمَّ يَتَساءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظيمِ» فرمود: «منظور از «نبأ عظيم» ولايت علي است كه دربارۀ آن در قبر سؤال می‌شود، و هيچ كس در شرق و غرب عالم، در بَرّ و بَحر از دنيا نمی‌رود، مگر اين‌كه فرشتگان از او دربارۀ ولايت امير مؤمنان علی بعد از مرگ سؤال می‌كنند، و به او می‌گويند: دينت چيست؟ پيامبرت كيست؟ و امامت كيست؟ (رسالة الاعتقاد، ابو بكر محمد بن مؤمن شيرازی، طبق نقل احقاق الحق و تفسير نمونه، ج ‏26، ص‏ 24)

 

هـ) استاد اسماعیل نوری خاطرنشان کرد: از امام صادق (ع) روايت شده: «النَّبَأُ الْعَظِيمُ الْوَلايَةُ» (البرهان، ج‏5، ص‏564، ح 3)

 

و) وی افزود: در زیارت مخصوص امیر مؤمنان (ع) در روز17 ربیع الأول (میلاد پیامبر) که از امام صادق (ع) روایت شده، آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلَى‏ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ‏ وَ عَلَيْهِ يُعْرَضُونَ وَ عَنْهُ يُسْأَلُونَ» سلام بر آن خبر بزرگی که درباره­اش اختلاف دارند و مردم بر آن عرضه شوند و دربارۀ آن مورد سؤال و بازخواست قرار گیرند. (بحار الأنوار، ج97، ص375، ح9 از ص373 تا 376)

 

این استاد حوزه علمیه قم اضافه نمود: علامه مجلسي پس از نقل يازده روايت در اين زمينه، می ‌گويد: اين رواياتی كه از طرق شيعه و سنّی نقل شده، دلالت بر خلافت، امامت و عظمت شأن علی (ع) دارد، و نيازمند توضيح و بيان نمی ‌باشد. (بحار الانوار، ج ‏36، ص‏4)

 

وی در ادامه بیان کرد: علامه طباطبايي (ره) پس از اشاره به تفسير «نبأ عظيم» به علی (ع)، می‌گويد: «وَ هُوَ مِنَ الْبَطْنِ» آن از معانی باطن قرآن است. (الميزان، ج‏ 20، ص‏ 163)

طريق جمع بين دو تفسير

استاد نوری خاطرنشان کرد: برای «نبأ عظيم» تفسيرهای مختلف گفته شده است كه بهترين آنها اين است كه منظور از آن، مسئله معاد و قيامت است. اكنون اين سؤال پيش مي ‌آيد: با توجه به اينكه در روايات، «نبأ عظيم» به علی (ع) و ولايت او تطبيق شده است، با تفسير آن به قيامت چگونه می ‌سازد؟ و چه ارتباطی بين اين دو تفسير وجود دارد؟

 

وی تصریح کرد: پاسخ اين سؤال در تفسير نمونه، چنين آمده است: جمع ميان محتوای اين روايات و آنچه در مورد تفسير آيه به مسئله معاد ذكر كرديم از دو راه ممكن است: نخست اينكه «نبأ عظيم» مفهوم وسيع و گسترده‌ای دارد كه همه اينها را شامل می‌شود، هر چند به هنگام نزول اين آيات تكيۀ قرآن بيش از همه در بيان اين جمله روي مسئلۀ معاد بوده، ولي اين مانع نمی‌شود كه آيه مصداق های ديگری نيز داشته باشد. دیگر اينكه قرآن دارای بطون مختلفی است، و يك آيه ممكن است معانی متعدّدی داشته باشد كه از ميان آنها يك معنی ظاهر، و معاني ديگر بطون قرآن است كه به كمك قراين مختلفی از آن استفاده می‌شود، و يا به تعبير ديگر:‌ نوعی دلالت التزامی است كه برای همه كس جز خاصّان روشن نيست.

 

این استاد حوزه علمیه قم گفت: تنها اين آيه نيست كه دارای ظاهر و باطنی است،‌ آيات زياد ديگری در قرآن كريم داريم كه در روايات اسلامی تفسيرهای گوناگونی برای آن آمده كه بعضی هماهنگ با ظاهر است، و بعضی معنی باطن را بيان می كند. ولي اين نكته را مؤكّداً يادآور می‌شويم كه فهم باطن قرآن بدون وجود قراين روشن، يا تفسيرهايی كه از شخص پيغمبر (ص) و امامان معصوم (ع) ‌رسيده باشد، جايز نيست،‌ و وجود بطون برای قرآن نبايد دستاويزی برای هوس‌ بازان و منحرفان شود كه آيات قرآن را هر گونه بخواهند به ميل خود تفسير كنند. (تفسير نمونه، مكارم شيرازي و همكاران، ج‏ 26، ص‏‏ 25) می بینیم که قسمت دوم پاسخ «تفسير نمونه» تفصيل همان اجمالی است كه از «تفسير الميزان» نقل شد.

ي, 05/19/1404 - 20:30