بسم الله الرحمن الرحیم
اساتيد بايد يكى از اهتمامهايشان شاگردپرورى باشد. ارزش استاد، اعتبار استاد در بيرون، به شاگردان اوست. در حوزههاى علميه ما هم همينطور است. آن استاد، آن فقيه يا اصولى يا حكيمى ارزش بيشترى در چشمها دارد كه آثار وجودى او به شكل شاگردان و تلامذه برجستهى او، خودش را نشان بدهد. شاگردپرورى كنيد. اين افرادى كه مىآيند در كلاسهاى درس شما مىنشينند و شما با اينها به عنوان استاد مواجه ميشويد، اينها را نبايد به حساب يك مستمع يك سخنرانى، يك منبر به حساب آورد؛ نه، بايد مثل مصنوعى كه اينها را ميخواهيد با دست خودتان بسازيد، با اينها برخورد كنيد. البته استعدادها يكسان نيست، شوقها يكسان نيست، زمينهها و فضاهاى گوناگون يكسان نيست؛ اما اين هدف براى اساتيد، به نظر من يك هدف جدى بايد باشد. نگاه كنيد ببينيد چقدر شاگرد پرورش داديد. شاگرد فقط آن كسى نيست كه سر كلاس حاضر ميشود؛ آنى است كه به وسيلهى شما ساخته ميشود و تحويل داده ميشود به دنياى علم به عنوان يك نيروى كارآمد و علمى.
(دیدار مقام معظم رهبری با اساتید و رؤساى دانشگاهها – 09/08/1376)
مقدمه:
فقها به عنوان ارکان حوزههای علمیه شیعه علاوه بر اینکه میراثداران اصلی فکر و اندیشه اهلالبیت(علیهمالسلام) میباشند؛ روشهای متعالی و مترقی تربیت و انسانسازی را نیز از خاندان عصمت علیهم السلام دریافت و نزد بشریت به یادگار گذاشتهاند.
در حوزههای علمیه رابطه استاد و شاگرد آنقدر برجسته و پراهمیت است که گاهی نامگذاری مکاتب علمی و اخلاقی براساس همین رابطه دو سویه شکل میگرفته است و گاهی تسمیه مکاتب براساس آثار وجودی استاد که در شخصیت شاگردان به عینیت یافته است صورت میپذیرفته است.
تا جایی که تاریخ از روش خاص شاگردپروری میرزای شیرازی به مکتب سامرا یاد میکند و یا در مقایسه اسلوب فقهی و اصولی مرحوم آیت اله بروجردی و امام خمینی با مرحوم آیت اله خویی از تعبیر مدرسه قم و نجف استفاده میکند.
در سلوک اخلاقی و عرفانی نیز همین منوال مشهود است و اهل معنا بدون ذکر نام استاد خود معرفی نمیشوند بلکه بارها عنوان شاگردان حسینقلی همدانی، شاگردان مرحوم قاضی، شاگردان علامه طباطبایی و ... که معرف نوع سلوک خاص معنوی استاد طریق است در محافل و کتب مربوطه ذکر شده است.
آنچه در این مختصر در صدد تبیین آن هستیم محورهایی از این سیره مقدس و مترقی است که تعلیم و تربیت دینی را از سایر مکاتب مشابه متمایز کرده است و میتواند در روش شناسی تعلیم و تربیت اسلامی براساس سیره سلف صالح از علمای شیعه مورد استفاده قرار گیرد.
ناگفته پیداست به دلیل گستردگی این میراث عظیم که از عصر غیبت آغاز میشود و در طبقات مختلف فقها و علمای راستین شیعه تا کنون قابل اصطیاد است از یک سو، و اهمیت مطالبات حضرت آیت الله خامنهای به عنوان ولی امر مسلمین و مرجع تقلید عصر انقلاب اسلامی از سوی دیگر محور ارجاعات و استنادات این مقاله را از سفارشات ایشان به استادان حوزه و دانشگاه قرار دادهایم.
آنچه از بررسی اجمالی توصیههای معظم له میتوان دریافت تأکید بر شاگردپروری در سه عرصه علمی، تربیتی و اجتماعی است.
محور اول : شاگردپروری علمی
الف) تربیت خودآگاه و ناخودآگاه
اولین عرصه بروز رابطه شاگرد و استاد عرصه دانش و پژوهش است. استاد به صورت قهری نقش بسزائی در تربیت علمی مخاطبان دارد و این تربیت میتواند به صورت خودآگاه و ناخودآگاه در شخصیت فراگیران محقق شود. به تعبیر منطقی تربیت یا به حمل شایع است و یا به حمل اولی و تشخیص نوع آن تابع نوع توجه استاد به مقولات علمی است.
در بعد ناخودآگاه بخشی از روشها و اسلوبهای علمی مورد استفاده استاد به حمل شایع به مخاطبان منتقل میشود مثلا اینکه یک استاد در تدریس خود مقید به ذکر پیشینه و جمعبندی است یا اینکه استاد دلایل عقلی و نقلی را تفکیک میکند از اموری است که بدون تصریح استاد در منش علمی دانشجو و طلبه منعکس میشود.
در بعد خودآگاه تصریحات و توجهات استاد بسیار مؤثر به نظر میرسد. مثلا لازم است استاد به حمل اولی تفکیک مدعا از دلیل نماید. یا اعلام کند که دلیل مورد استفاده حلی یا نقض است. و یا اینکه کدام شکل از اشکال اربعه قیاسی مورد استفاده است و اینکه قیاس اقترانی است یا استشایی.
ب) روشهای فراگیری و تحقیق
علمای راستین شیعه با مطالعه هدفمند 250 سال دوران حضور ائمه هدی(علیهم السلام)، اسالیب قویمی در 1200 سال دوران غیبت در حوزههای علمیه را به جای گذاشتهاند. ائمه معصومین به عنوان بنیانگذاران بسیاری از علوم حقیقی و اعتباری، روشهای تحصیل و تحقیق در علوم را به اصحاب خود آموختهاند. به عنوان مثال فرمایش رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که اساس تقسیمبندی علوم را بر سه محور عقاید، اخلاق و احکام عنوان نمودهاند : « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل »[1] به سازماندهی ذهنی عالمان و دستهبندی علوم مورد نیاز بشریت میپردازد.
همچنین تعالیم امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ابی الاسود دئلی جهت تدوین ادبیات عرب که اصول صرف و نحو را بر این اساس دانستند : « کُلُ فاعِلٍ مَرفوعٌ، کُلُ مَفعولٍ مَنصوبٌ وکُلُ مُضافٌ اِلَیهِ مَجرورٌ » و یا تعلیمات حضرت امیر(علیه السلام) به کمیل و تعدادی از اصحاب در خصوص علوم مهندسی و معماری که در بنایی و شهرسازی مورد استفاده قرار گرفت از این قبیل است. به عنوان آخرین مثال به آموزش روش اجتهاد توسط حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به یاران خود اشاره میکنیم که فرمود: « اِنَّما عَلَینا تَبیینَ الأُصولِ وَ عَلَیکُم تَفریعَ الفُروعِ »[2].
مسأله تفریع فروع که به عنوان اساسیترین پایه اجتهاد توسط علمای شیعه مورد استفاده قرار گرفت، ابعاد مختلفی دارد که با مقایسه روشهای استنباطی فقها میتوان به ارزشهای آن پی برد. با این بررسی اجمالی میتوان دریافت ائمه هدی(علیهم السلام) تلاش وافری در جهت تربیت علمی صحابه خود داشتهاند و علمای شیعه نیز در جهت کشف این سازوکار علمی اهتمام ویژهای داشتهاند. علمای ما در صدد انتقال دانش، ایجاد بینش و گسترش پژوهش روشهای منحصر به فردی آفریدهاند که پیدایش علم اصول و مکاتب مختلف فقهی حاکی از آن است.
شاگردپروری و تربیت علمی به عنوان سنت متخذ از سیره ائمه معصومین(علیهم السلام) در رویه فقها و مجتهدین شیعه به خوبی دیده میشود.
از مطالعه دقیق تقریرات درسی توسط مجتهدی چون مرحوم آیت الله میرزا هاشم آملی گرفته تا استماع نوارهای تدریس و یا تقریظ نوشتن بر جزوات و تحقیقات شاگردان که عادت مألوف بسیاری از فقها و اساتید است؛ همه و همه حاکی از دقت نظر و تلاش وافر استادان در تربیت علمی طلاب است.
ج) ایجاد روحیه علمی
مرحوم آیت الله شهید مطهری میفرمایند : مهمتر از خود علمآموزی، ایجاد روحیه علمی است. یکی از خدمات مهم اساتید به طلاب و دانشجویان خود این است که روح تحقیق و تتبع و لذت کشف مجهولات را در وی نهادینه کنند؛ مسألهای که امروز به دلیل گسترش تکنولوژی و پیدا شدن مفرقات حواس مانع جدی مطالعه و تحقیق به شمار میآید. یکی از راههای ساده ایجاد نشاط علمی در طلاب، حضور ساده استادان در کتابخانهها و پژوهشکدهها در کنار طلاب است. سادهتر از آن حجره داشتن اساتید در میان طلاب، صرف بخشی از وقت شبانهروز به مطالعه و مباحثه علمی است که مشاهده آن اثر ماندگاری بر ذهنیات و شخصیت طلاب دارد.
متاسفانه امروز بسیاری از اساتید حوزه به دلیل اشتغالات علمی و اجرایی فرصت کافی برای حضور در جمع طلاب را نمییابند و این امر تبدیل به معضلی برای گرایش سریع طلاب به اشتغال و پیوستن به جرگه دروس غیر حضوری گردیده است.
البته در این میان عوامل دیگری من جمله ازدواج و نیازهای مالی موجب انفصال طلاب از مدارس و دروس رسمی میگردد که در مجال دیگر نیاز به بررسی و تحلیل دارد.
در پایان این بخش توصیههای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای(مد ظله العالی) به اساتید دانشگاه در خصوص شاگردپروری را مرور مینماییم که تحقق آن به عنوان یک سنت اصیل حوزوی در فضای حوزه بسیار ضروری است :
اساتيد ساعات معينى را در هفته حتما در دانشگاهها باشند. اين خيلى چيز مهمى است؛ اين را نبايد دستكم گرفت. يكى از مطالبى كه بنده در اين سه چهار سال اخير مكررا گفتهام ( از بس تكرار شد، نميخواستم بار ديگر بگويم ) مسأله نشستن استاد با دانشجو است؛ پاسخ به سؤال گفتن. يعنى ارتباط استاد و دانشجو به سر كلاس منحصر نماند و دانشجو فرصت داشته باشد كه به استاد مراجعه كند، از او بپرسد، از او توضيح بخواهد، از او بيشتر فرا بگيرد؛ بلكه در مواردى استاد، شاگرد را بخواهد در اطاق خود و يك نكته اضافى و تكميلى را به او تفهيم كند يا يك تكليف را از او بخواهد، يك مأموريت علمى و تحقيقى به او بدهد، كه همهى اينها متوقف است بر حضور اساتيد در دانشگاهها. يك روز ميگفتيم استاد كم داريم، امروز بحمداللَّه اساتيد خوب در كشور كم نيستند؛ تعداد استاد نسبت به دانشجو بحمداللَّه تعداد خوبى است، تعداد قابل قبولى است. اين را به نظر من بايد اهميت داد. پرورش دانشجو كه به نظر من پرورش شاگرد و نخبهپرورى است.
(دیدار با اساتید و رؤساى دانشگاهها – 09/08/1376)
استاد بايد پدرانه و برادرانه رفتار كند و دانشجوى خودش را رها نكند؛ اين حالتى است كه خوشبختانه الان در حوزههاى علميه ما هست؛ يعنى از سنتهاى حوزههاى علميه ما يكى اين است. استاد كاملا آماده است براى اينكه شاگرد بيايد از او بپرسد، تحقيق كند، به او كمك كند. بعضى از اساتيد از محل درسشان كه خارج ميشوند، طلبهها با اينها ميروند تا توى خانهشان؛ همان جا هم مىنشينند، سؤال ميكنند، بحث ميكنند؛ ساعتى را، گاهى ساعاتى را به اين چيزها ميگذرانند. اين، حالت خوبى است؛ اين احتياج به يك تزريق فرهنگى دارد. اين، يك كار فرهنگى است؛ اين با دستور نميشود.
(بیانات در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران 13/11/1388).
د) ایجاد نظام فکری
یکی از ویژگیهای مهم اصولیون و حکما در حوزههای علمیه و دانشگاهها تلاش در جهت انتقال منظومه اندیشهای و نگرش سیستمی به دین و نهادینه کردن آن در ذهن طلاب و دانشجویان است که نوعی صیانت از سیستم فکری از این امانت الهی به شمار میآید و میتوان آن را نوعی تربیت فکری دانست.
واضح است که ذهن بدون نظام مانند یک انبار شلوغ است و استحصال مطالب از آن بسیار صعب و دشوار میباشد. اساساً سیستم فعالیت ذهن انسان اینگونه است که اگر قبل از فراگیری علوم، مبانی و زیرساختهای فکری را کسب نکنیم و به اصطلاح حوزوی اختیار مبنا نکنیم، مطالب بدون ضابطه وارد ذهن میشود و ذهن توان بازیابی آنها را نخواهد داشت.
در میان اساتید معاصر حوزوی میتوان به روش خاص مرحوم علامه طباطبایی و به تبع ایشان مرحوم شهید مطهری و برخی دیگر از شاگردان علامه فقید اشاره نمود که نظام اندیشه مخاطب خود را با تدریس تفسیر المیزان و نگارش چهار مجموعه گرانسنگ حکمی ( اصول فلسفه-بدایه-نهایه-حواشی اسفار) سازماندهی نمود و تشنگان را بر دو بال عقل و نقل سیراب کرد.
محور دوم : شاگردپروری معنوی
الف) ایجاد زی طلبگی
از دیگر وظایف ذاتی استادان حوزههای علمیه و همچنین دانشگاهها تلاش در جهت رعایت شؤونات روحانیت و اهل علم است. آنچه مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در رساله لقاء اله تحت عنوان « تَخَلَّقُوا بِاَخلاقِ الروحانیّین » ذکر فرموده اند یک خطاب عام است و انحصار به طلاب علوم دینی ندارد؛ بلکه همه شیعیان و سالکان مسیر حق را شامل میشود.
ناگفته پیداست که زی طلبگی منحصر به ظواهر طلبگی نمیباشد و براساس اصل تربیتی تأثیر باطن بر ظاهر ( که عکس آن نیز صادق است ) لازم است اساتید به ابعاد درونی شخصیت شاگردان خود نیز توجه داشته باشند. نقل است یکی از علمای حوزه علمیه تهران نیمه شبها به حجرههای مدرسه علمیه خود سرکشی میکرد و طلاب را برای تهجد بیدار میکرد و اگر طلبهای نسبت به نماز شب سهل انگاری میکرد عذر او را از حضور در حوزه میخواست .
ب) مراقبت در سلوک
حضرت آیت الله خامنهای(مد ظله العالی) در خصوص اهمیت این رسیدگیها خطاب به اساتید میفرمایند :
در دانشگاه پرورش انسان در تراز شهيد چمران لازم است؛ اين را لازم داريم ... استاد خيلى نقش دارد. نقش استاد در محيطهاى آموزشى نقش بسيار برجسته و مهمى است. استاد فقط آموزندهى دانش نيست؛ بلكه منش استاد و روش استاد ميتواند مربى باشد؛ استاد، تربيت كننده است. تأثير استاد روى شاگرد، علىالظاهر از تأثير بقيهى عوامل مؤثر در پيشرفت علمى و معنوى و مادى متعلم بيشتر است؛ از بعضى كه خيلى بيشتر است. گاهى استاد ميتواند يك كلاس را، يك مجموعه دانشجو يا دانشآموز را با يك جمله بجا تبديل كند به انسانهاى متدين. لازم هم نيست حتماً رشته علوم دينى يا معارف را تدريس كند؛ نه، شما گاهى يك جا در درس فيزيك، يا در درس رياضى، يا در هر درس ديگرى ( علوم انسانى و غير انسانى ) ميتوانيد يك كلمه بر زبانتان جارى كنيد، يا يك استفاده خوب از يك آيه قرآن بكنيد، يا يك انگشت اشاره به قدرت پروردگار و صنع الهى بكنيد كه در دل اين جوان ميماند و او را تبديل ميكند به يك انسان مؤمن. استاد اينجورى است.
(بیانات رهبری در دیدار اساتید بسیجی 02/04/1389).
نگارنده بر این باور است که انسانها بر اساس تفاوت سلایق و طبایع نیازمند دستورات متفاوت اخلاقی و روشی خاص در مراقبه و خودسازی هستند و انتخاب روش مناسب حال هر فرد در گرو نسخههای فردی اساتید اخلاق است. در سیره تمامی کملین این مراقبتها از شاگردن تا وصول به مراتب عالیه به صورت جدی به چشم میخورد.
به عنوان مثال مرحوم میرزا آقا جواد ملکی تبریزی آغاز حرکت معنوی خود را از زمانی میداند که استادش او را از صدرنشینی در مجالس نهی کرده است و یا در سیره مرحوم آیت الله قاضی آمده است که شاگردان خود را از تصرف در کائنات و اظهار کرامات منع میکرده است تا مانع از کسب درجات توحید نگردد.
این نکته هیچگاه به معنای پلورالیسم اخلاقی و هرج و مرج مذهبی نیست؛ بلکه با فرض ثبات شریعت و بایدهای اخلاقی آن، استاد نقش تقدیم و تأخیر دستورات اخلاقی و مستحبات را برعهده دارد. این امر با تأمل در فرمایش نورانی حضرت امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) که فرمودند : « إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ »[3]
محور سوم : شاگرد پروری اجتماعی
تربیت طلاب عصر انقلاب اسلامی مختصاتی بس عمیق دارد که تشریح آن در این مجال مختصر نمیگنجد. تنها نکتهای که به عنوان یک دغدغه و تجربه لازم است مورد اشاره قرار گیرد لزوم توجه به نیازهای گسترده جامعه اسلامی به حضور عالمانه فضلا و طلاب توانمند و دغدغهمند است؛ مسألهای که گاهی با استعجال و گاهی با عدم آمادگی کافی در خصوص وظیفه پیشرو موجب آسیبهایی گردیده است. حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) میفرمایند : همه نگرانی من این است که محصولات حوزه نارس به جامعه عرضه شود. در این راستا میتوان به اهمیت ارائه مباحث مدیریت فرهنگی، مدیریت تربیتی، مهارتهای جذب و ارتباط مؤثر، شبهه شناسی و سایر مباحثی که به توفیق یک طلبه در عرصه تبلیغ و تربیت کمک میکند اشاره کرد و نقش بیبدیل اساتید در کشف استعدادها و تواناییهای طلاب را مورد اشاره قرار داد.
در پایان این نوشتار توصیههای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای( مد ظله العالی) به استادان دانشگاه در خصوص برخی از روحیات مورد نیاز دانشجویان برای حضور در عرصههای اجتماعی و مدیریتی مرور میکنیم که با تنقیح مناط برای طلاب نیز قابل توجه و استفاده است :
ما ميتوانيم اين جوان را صبور، قانع، مايل به كار، مايل به تحقيقات، اهل كار جمعى، اهل اغماض، اهل تغليب عقل بر احساس، اهل انصاف، اهل وقتشناسى، اهل وجدان كارى تربيت كنيم؛ ميتوانيم عكس اين صفات را ]هم[ در او تزريق كنيم. واقعا اين جوانى كه در اختيار دانشگاه قرار ميگيرد درخور اين تربيت هست. شما ميتوانيد يك نسلى را به وجود بياوريد كه اين نسل داراى اين خصوصيات اخلاقى باشد. اين هم برنامهريزى ميخواهد؛ اين با پوستر و با دستور و با اينها درست نميشود.
(بیانات رهبری در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران 13/11/1388)./0/0/20
[1] اصول کافی ، ج 1 ، ص 32 باب فضل العلم.
[2] بحار الانوار ، ج 2 ، ص 245.
[3] تحف العقول : باب ما روي عن الامام علي بن أبي طالب( عليه السلام ).
دیدگاه جدیدی بگذارید