در اسلام، دانش و دانشمندان جایگاه والایی دارند و تحصیل علم بر همگان فرض دانسته شده است.( طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه)[1] اهمیت این امر تا بدانجاست که خداوند در پاسخ خواستگاری حضرت آدم از حوا، شرط ازدواج با او را آموختن معالم دین به وی قرار داد.[2]. مبارزه با جهل و بیسوادی و آموزش زنان در سیرة پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم نیز دیده میشود، حتی نقل شده است که برخی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ازجمله حفصه[3]، سواد میآموختهاند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روزی را به وعظ و ارشاد زنان اختصاص داده بوده است[4].
جایگاه علم ومعارف نزد حضرت فاطمه سلام الله علیها: شأن علم و معارف نبوی نزد فاطمه چنان بود که ارزش پوست شاخة خرمایی را که حدیثی بر آن نوشته شده بود، معادل دو فرزندش، حسن و حسین، میدانست: محمّد بن جرير طبري امامی، نقل کرده :
«جاء رجل إلى فاطمة عليها السّلام فقال: يا ابنة رسول اللّه، هل ترك رسول اللّه- عندك- شيئا تطرفينيه ؟- فقالت: يا جارية؛ هات تلك الجريدة. ، فطلبتها، فلم تجدها، فقالت:
ويحك اطلبيها فَإِنَّهَا تَعْدِلُ عِنْدِي حَسَناً وَ حُسَيْناً، فطلبتها، فإذا هي قد قممتها في قمامتها، فإذا فيها: قال محمّد النبيّ: ليس من المؤمنين من لم يأمن جاره بوائقه، و من كان يؤمن باللّه و اليوم الآخر، فلا يؤذي جاره، و من كان يؤمن باللّه و اليوم الآخر، فليقل خيرا، أو يسكت»[5].
جایگاه علمی حضرت: با وجود عمر کوتاه حضرت فاطمه، بهویژه کم بودن مدت حیات ایشان پس از رحلت پیامبر و اغراض سیاسی حاکم بر آن دوران،: از مضامین و معارف ژرف 1- احادیث 2- دعاهای متعدد 3-خطبه فدکیه 4- روایت تعداد زیادی از زنان و مردان از صحابه از ایشان ، دانسته میشود.[6]
در منابع اهلسنّت[7]. تصریح شده که فاطمه از فضلای صحابه و از شاعران بلیغ بوده است.
منابع علم حضرت فاطمه سلام الله علیها: برای شناخت مقام علمی حضرت و گسترة دانش ایشان، باید منابع علم آن حضرت را مطالعه کرد. دربارة جایگاه علمی حضرت فاطمه سلام الله علیها روایات متعددی وجود دارد ایشان افزون بر برخورداری از علم الهی، محدثه بودن، آگاهی بر قرآن؛ به کسب دانش و معارف دینی از پدرش نیز اهتمام داشته است. در توضیح دو مورد اول شواهدی ذکر می شود:
1. علم لَدُنّی: دانش عموم انسانها آموختنی اما دانش انبیاء و حجتهای الهی مستقیماً از مبدأ فیض خداوند گرفته. دربارة حضرت خضر آمده است: *وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً*؛ «علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم».(کهف، 65.)
دربارة حضرت فاطمه نیز امام باقر فرموده است: «فَطَمَهَا اللَّهُ بِالْعِلْمِ»؛[8] یعنی، آن حضرت از آغاز خلقتش، به سبب کثرت علم، از جهل بریده و از علوم ربّانی برخوردار شده است. در روایت دیگری نیز نقل شده که نور وجودی فاطمه سلام الله عليها با پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم یکی است و بهواسطة این نور، از آنچه بوده است و خواهد بود، آگاه است.[9]
2. محدَّثه بودن: در قرآن به محدَّث بودن غیر پیامبران اشاره شده است . گفتگوی فرشتگان با حضرت مریم در آیة 42 و 45سورة آلعمران ودر آیات 18 تا 21 سورة مریم واز آمدن فرشتگان نزد حضرت ابراهیم و به ساره بشارت تولد اسحاق در آیات 69 تا 73 سورة هود اشاره شده است.[10]
در زیارتنامة حضرت فاطمه آمده است: «السَّلَامُ علَیکِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ؛ سلام بر تو ای محدّثة دانا».[11] دانایی ایشان، بهنوعی، با محدَّثه بودن پیوند خورده است
عظمت معنوی و روحی حضرت فاطمه تا بدانجاست که فرشتگان الهی و حتی جبرئیل بر او نازل میشد و ایشان را از مطالب گوناگون آگاه میساخت و علی نیز آنها را مینوشت،[12] که مجموعة آن، مصحف فاطمه نام گرفت.[13] بنا بر برخی از روایات، حجم این کتاب سهبرابر قرآن است[14] و بنا بر روایات متعددی، امامان معصوم: برخی سخنان خود را به این مصحف، مستند میکردند.[15] این نیز یکی از منابع دانش آن حضرت3 است،
نکته قابل توجه این است که نزول جبرئیل، که روح اعظم است، جز برای برخی از انبیاء ممکن نبوده و لازمة آن تناسب روحی میان شخص و جبرئیل است و حتی برای امامان معصوم علیهم السلام گزارش نشده، اما پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، برای حضرت فاطمه سلام الله علیها بارها رخ داده است.[16]
چنانکه در روایتی از امام صادق ع آمده است: سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّه....إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِيدٌ عَلَى أَبِيهَا وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ ع يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع .[17]
مقاله کامل در این باره را می توانید از نویسنده در جلد دوم دانشنامه فاطمی مطالعه فرمایید.
[1] . کلینی،کافی، 1 / 30 ـ 31؛
[2] . صدوق، من لا یحضرهالفقیه، 3 / 380.
[3] . احمدبنحنبل،مسند، 6 / 268
[4] . بخاری،صحیح، 1 / 34
[5] . طبری،دلائل الإمامة صفحه 66
[6] . ابنابیشیبه کوفی، 8 / 353؛ طبرانی، 22 / 413 ـ 424؛ خزاز قمی، 193 ـ 200.
[7] . مناوی.، فیضالقدیر ، 1 / 138
[8] . کلینی، 1 / 460؛ صدوق، عللالشرایع، 1 / 179.
[9] . ابنعبدالوهاب، 46 ـ 47؛ مجلسی، 43 / 8.
[10] . دانشنامه فاطمی س ج2 ، مقاله محدثه بودن از آقای رحمان ستایش.
[11] . طوسی، تهذیبالاحکام، 6 / 10. و در زیارتنامههای مأثور، بر این صفت تأکید گردیده است (ر.ک: ابنطاووس، 3 / 164؛ شهید اول، 22؛ مجلسی، 97 / 195)
[12] . صفار، 173 ـ 174؛ کلینی، 1 / 240.
[13] . کلینی، 1 / 241.
[14] . صفار، 172؛ کلینی، 1 / 239.
[15] . ر.ک: کلینی، 1 / 239 ـ 241.
[16] . امام خمینی1، صحیفه، 20 / 4 ـ 5؛ کلینی، 1 / 241 ـ 242؛
[17] . صفار،بصائرالدرجات 173 ـ 174؛ کلینی،کافی، 1 / 241).
/260/23/20
دیدگاه جدیدی بگذارید