استااد کریمی مطرح کرد؛

امام صادق علیه السلام و کم بودن شیعه تنوری

به مناسبت سالگرد شهادت امام جعفر بن محمد الصادق علیهما السلام استاد مصطفی کریمی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع «امام صادق علیه السلام و کم بودن شیعه تنوری» پرداخت.

/270/260/21/

این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: مکتب ما را به مکتب جعفری می شناسند؛ در زمان امام باقر و امام صادق علیهما السلام به واسطه درگیری بنی عباس و بنی امیه، فرصتی برای این دو امام همام ایجاد شد تا معارف شیعه را منتشر کنند؛ به خصوص در زمان امام صادق علیه السلام که مصادف با دوران آخرین حاکم بنی امیه و روی کار آمدن بنی عباس بود، این فرصت، بیشتر بود؛ و حضرت هم از آن بهترین استفاده را داشتند و معارف الهی را به شاگردان خود انتقال دادند. شاگردانی که تعدادشان را تا چهار هزار نفر بیان کرده اند.

 

وی افزود: تربیت شاگردان، و انتقال معارف توسط آنها به اقصی نقاط پهنه اسلامی سبب انتشار معارف اهل بیت علیهم السلام گردید؛ به خاطر همین مجاهدت های امام صادق علیه السلام بوده است که ما را شیعه جعفری می نامند.

 

استاد کریمی در ادامه بیان کرد: قطعا همه اهل بیت علیهم السلام صادق هستند؛ اما ایشان را «صادق» می نامند؛ تا با «جعفر کذّاب» که به دروغ، ادعای امامت می کند، متمایز بشود. یکی دیگر از وجه تسمیه ها که در روایات ما آمده است، چون در زمان خودشان برای بیان معارف، فرصت پیدا کرده بودند و از آن استفاده کردند، چون معارف خدای متعال را بیان می کردند، به «صادق» ملقب شدند. و این لقب از جانب خدای متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، سال ها قبل از ولادت آن بزرگوار رسیده بود.

 

وی اضافه نمود: درست است که امام علیه السلام چنین فرصتی طلایی برای انتشار معارف یافته بودند؛ اما متأسفانه زمینه برای قیام حضرت فراهم نشد؛ در حالی که بر طبق روایات ما، قرار بود تا این اتفاق در زمان حضرت بیفتد؛ اما به خاطر همراهی نکردن مناسب شیعیان، قیام، رقم نخورد. ماجرای «هارون مکی» و داخل تنور رفتن ایشان حکایت از کم بودن شیعیان معیار بوده است.

 

استاد کریمی خاطرنشان کرد: مرحوم علّامه مجلسی در کتاب بحارالانوار نقل می‌ کند که، شخصی بنام «سهل بن حسن خراسانی» خدمت امام صادق علیه السّلام رسید، سلام کرده و نشست. عرض کرد یابن رسول الله صلّی الله علیه و آله شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی ‌کنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی‌ که بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید! حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امرکردند، تا تنور را روشن کنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.

در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض کرد: یابن رسول الله صلّی الله علیه و آله مرا با آتش سوزان، از من درگذر ...

حضرت فرمودند: تو را بخشیدم. در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق علیه السّلام به نام «هارون مکی» وارد شد در حالی ‌که یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن‌ حضرت رسید و سلام کرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور ...

هارون مکی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع کرد با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خرسان از او می ‌پرسیدن و ... سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن.

مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید که «هارون مکی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال کرد: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا می ‌شود؟

مرد خراسانی عرض کرد: به خدا قسم یک‌ نفر هم نیست.

امام علیه السّلام فرمودند: ما در زمانی که پنج نفر یاور اینچنین نداشته باشیم، قیام نخواهیم کرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می ‌دانیم. «... أَمَا إِنَّا لَا نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت‏» (بحارالانوار، علّامه مجلسی، جلد 47، صفحه 123 و 124)

 

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: شاهد دوم، کلام سدیر صیرفی است که می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسيدم و گفتم: «به خدا سوگند، روا نيست كه شما نشسته ‌ايد و قيام نمي‌ كنيد.» امام فرمود:«چرا؟» گفتم: «چون دوستداران و پيروان و ياوران شما فراوانند. به خدا سوگند اگر امير المؤمنين علیه السلام به اندازه شما ياور داشت، قبيله تيم وعدي (قبائل خليفه اول و دوم) جرات نمي‌ كردند به طرفش بيايند.»

امام فرمود: «تعداد ياوران و شيعيان من احتمالا چقدر است؟» عرض كردم: «صد هزار نفر.» حضرت فرمود :« صد هزار نفر؟!» عرض كردم:« بله، بلكه دويست هزار نفر.» حضرت فرمود:« دويست هزار نفر؟!» عرض كردم:« بله، بلكه نصف دنيا از ياوران شما هستند.»

حضرت سكوتي كرد، بعد فرمود:« همراه ما تا ينبع بيا.» امام مرا به منطقه ‌اي برد كه خاك سرخ رنگي داشت و چوپان نوجواني، بزغاله ‌هايش را براي چرا آورده بود. امام نگاهي به او كرد و به من فرمود:«اي سدير، به خدا سوگند اگر به تعداد اين بزغاله ‌ها شيعه و ياور داشتم، روا نبود يك لحظه در مقابل حكومت ظلم و جور بنشينم و براي گرفتن حقم قيام نكنم.»

از مركب‌ ها پياده شديم و نماز خوانديم. بعد از نماز رفتم بزغاله‌ها را شمردم. فقط هفده تا بودند.

 

استاد کریمی خاطرنشان کرد: اگر چه شمار شاگردان حضرت علیه السلام را تا چهار هزار نفر برشمرده اند، اما اینگونه نبود که همه آنها پیوسته پیرو حضرت علیه السلام باشند؛ در میان شاگردان حضرت، ابوحنیفه امام حنفی ها است که چون نمی داند امام صادق علیه السلام در سجده، چشمشان را می بندد یا باز نگاه می دارد، یکی را می بندد و دیگری را باز نگاه می دارد که قطعا با حضرت علیه السلام مخالف کرده باشد.

 

چ, 02/27/1402 - 18:05