آیت الله العظمی جوادی آملی مطرح فرمود؛

استفاده از ظرفیت معنوی علم

 به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید، اجلاسیه بیست و چهارم این نشست با موضوع «حوزه های علمیه، ظرفیت ها و مشاکل» برگزار گردید.

 

در این جلسه حضرت استاد آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله خاطرنشان کردند: مقدم شما علماء، اساتید، محققان، مؤلفان، بزرگان و بزرگواران حوزه علمیه قم را گرامی می داریم؛ دهه پر برکتِ کرامت را ارج می نهیم؛ سالروز فتح خرمشهر را گرامی می شماریم؛ و قداست و عظمت حوزه پر برکت قم را از ذات اقدس اله مسألت می کنیم؛ و امیدواریم به دست توانای شما علمای بزرگ و بزرگوار، این حوزه و سایر حوزه های شیعه، به پیشگاه حضرت ختمی امامت، وجود مبارک ولی عصر ارواحناه فداه تقدیم بشود.

 

مرجع عالیقدر جهان تشیع در ادامه فرمودند: چند جمله در رابطه با دهه کرامت عرض کنیم که محور اساسی حوزه است؛ مستحضر هستید «کرامت» واژه ای عربی است که معادل فارسی ندارد. «بزرگ» غیر از «کبیر» است؛ کبیر را به بزرگ معنا می کنند؛ همچنین «عظیم» هم غیر از «بزرگ» است؛ چه اینکه «کریم» غیر از «بزرگ» است.

 

این مفسر کبیر قرآن کریم افزودند: اولین سوره ای که در قرآن نازل شده است، سوره «علق» است که در آغاز آن سوره فرمود: معلمِ اکرم تدریس می کند. «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ» (علق: 3). اگر گفتند در فلان مدرس، «فقیه» تدریس می کند، یعنی درس فقه می گوید. اگر در فلان مدرس، «مفسّر» تدریس می کند، یعنی درس تفسیر می گوید. اگر گفتند در مسجد، «اَکرَم» تدریس می کند، یعنی درس کرامت می دهد. اولین سوره ای که نازل شده است، سوره علق است که جوامع بشری را به شرکت در مدرس اکرم دعوت می کند. «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ».

 

آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله خاطرنشان کردند: خدای سبحان که اسماء حسنای فراوانی دارد، با «اکرم» سخن می گوید. یعنی خدا درس کرامت می دهد. کرامت، وصف فرشته ها است که «بِأَيْدِي سَفَرَةٍ كِرَامٍ بَرَرَةٍ» (عبس 15 و 16) یعنی تعلیم و تربیت مسجد و حوزه و مراکز مذهبی اهل بیت علیهم السلام، فرشته پروری و فرشته خویی است.

تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک

برگ توت است به تدریج کنندش اطلس

اگر گرانترین فرش دنیا ابریشم و اطلس است و اگر اطلس امروز، برگ توت دیروز بود؛ و اگر برگ توت، مدرسه برود و شاگردی کند، ابریشم کند؛ پس:

تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک

برگ توت است به تدریج کنندش اطلس

 

این عالم ربانی در ادامه بیان داشتند: تدریس خدا، فرشته پروراندن است؛ «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ» از این رو صدر و ذیل این سوره مبارکه از غیر کرامت سخنی به میان نیامده است؛ گرچه سخن از عصیان برخی مطرح است؛ اما در این سوره، سخن از این نیست که تبهکار را به دوزخ می برند؛ بیان نورانی خدا در بخش پایانی این سوره آن است که «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ» (علق: 14) انسان نمی داند که خدا او را می بیند؟ این فرشته پروری است؛ که انسان، بگوید من چون در مشهد و در محضر و در مظهر خدای سبحان هستم، خلاف نمی کنم. آن خدای اکرم، شاگردانی چنین، تربیت می کند. «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ» آغاز سوره است و «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ» پایان سوره است.

 

این مفسر کبیر افزودند: ما در دهه کرامت است و ما در جوار بارگاه کریمه اهل بیت سلام الله علیهم هستیم؛ چنان که ایران اسلامی ما در جوار بارگاه ملکوتی کریم اهل بیت علیهم السلام، وجود مبارک امام رضا صلوات الله و سلامه علیه است. این کرامت را که به برکت حوزه های علمیه و نظام اسلامی است، باید قدر بدانیم؛ جامعه اسلامی باید قدر بداند؛ مردم مسلمان باید نسبت به این برکت حق شناسی کنند. این چند جمله کوتاه، مربوط به دهه کرامت بود.

 

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله در بخش دیگری از سخنان خود فرمودند: سالروز فتح خرمشهر است که خدا فتح کرده است؛ منتهی ذات اقدس اله سخنی محرمانه با رسولش دارد؛ می فرماید: گرچه تو تیر انداختی، اما تیرانداز، ماییم؛ «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ» (انفال) از این سخن، بی پرده تر، و باریکتر و ظریفتر و دقیقتر و لطیفتر به شاگردان پیغمبر فرمود؛ فرمود: گرچه مقاتله کردی و عده ای را کشتی، اما «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ» (انفال: 17) بین این جمله با « وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَى» صدها فرسخ، فاصله علمی است؛ در آنجا هر دو نسبت را حفظ کرده است و فرمود: « وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَى»؛ ولی در پیروزی رزمندگانی که این علامت مختصر را هم از گردن انداخته اند و گمنام گمنام شدند، به آنها فرمود: اصلا شما نکشتید؛ بلکه کار من است؛ «فلم تقتلوهم»؛ نفرمود: «فلم تقتلوهم اذ قتلتموهم ولکن الله قتلهم» فرمود: «فلم تقتلوهم» این درس، درس دیگری است؛ این مکتب، مکتب دیگری است؛ این کار، کار رزمنده است؛ اما همه کار را خدا به خود اسناد داد و فرمود: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ»

 

این مرجع بزرگ تقلید جهان تشیع فرمودند: فتح خرمشهر محصول شاگردان شما است؛ خیلی از طلبه ها رفتند و شهید شدند؛ آنها یا پای منبر عالمی بودند؛ یا در نماز جماعت عالمی شرکت می کردند؛ بالاخره مسجد و حوزه علمیه و طرح کرامت و مدرس بود که این جنگ هشت ساله را خوب اداره کرد. بیگانه بداند و آشنا هم آشناتر بشود که این نظام در کنار سفره حوزه تربیت شد؛ این نظام در کنار سفره پر برکت اهل بیت علیهم السلام ماند؛ که امیدواریم حق شناس باشند و حق شناسی کنند؛ احدی به خود اجازه ندهد که به حرم امن عمامه کسی، لباس روحانی کسی اهانت کند. اینها کسانی هستند که جانشینان ائمه علیهم السلام و پاسداران دین هستند؛ کسانی هستند که در روز خطر، حافظان دین هستند؛ گروه اولی که صف قتال را تشکیل داد، همین علما و همین حوزه ها بودند. وقتی بررسی می کنید، آمار شهدای روحانیت را نسبت به رقم و عدد صنفشان، از همه بیشترند و از همه فروغشان بیشتر بنابراین نظام و ایران و کشور، مدیون حوزه است؛ منتهی آنها لله کار کردند و اجرشان را هم از ذات اقدس اله می گیرند.

 

آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله در بخش دیگری از سخنان خود، خاطرنشان کردند: محور اصلی بحث این محفل وزین و عمیق علمی، همان طور که در دعوتنامه ها ملاحظه فرمودید، ظرفیت ها و مشکلات حوزه است؛ مستحضر هستید که ظرف های مادی با مظروف، تنگ و تنگ تر می شود؛ ولی ظرف معنوی با آمدن مظروف، بر ظرفیتش افزوده می شود.

 

ایشان افزودند: علی علیه السلام – که  کلام او دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق است – در بیانی نورانی فرمودند: هر ظرفی در دنیا با آمدن مظروف، ظرفیتش کم می شود؛ اگر ظرفی ظرفیت 10 لیتر آب را دارد؛ اگر 2 لیتر آب وارد بشود؛ به مقدار 2 لیتر، ظرفیتش اشغال شده است؛ این ظرف دیگر ظرفیت 8 لیتر را دارد. مظروف، ظرف را تنگ می کند تا اینکه پر می شود و جایی برای غیر نیست. بیان نورانی امیر بیان و بنان سلام الله علیه این است: « كُلُّ وِعاءٍ يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ إلاّ وِعاءَ العِلمِ ؛ فإنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ» (نهج البلاغه؛ حکمت 205)؛ فرمود: ظرف علم با تمام ظروف دنیا فرق دارد. دل، قلب، روح امری ملکوتی است؛ اگر طلبه ای در حوزه یا دانشجویی در دانشگاه، وقتی وارد کلاس درس شد، اگر ظرفیت 10 مطلب علمی را داشت؛ وقتی 2 مطلب علمی را فهمید، فردا ظرفیت 12 مطلب علمی را پیدا می کند؛ این مظروف، ظرف را توسعه می دهد. اینچنین نیست که ظرف را تنگ کند. شرح صدر، از همین نشئه پیدا می شود. فرمود: هر مظروفی وقتی وارد ظرف شد، ظرفیت آن ظرف را تنگ می کند؛ ولی علم، وقتی وارد دل شد، شرح صدر می آورد و ظرفیت را اضافه می کند. اگر کسی ظرفیت 10 مسأله علمی را داشت؛ وقتی به این مسائل رسید، هم اکنون ظرفیت 100 مسأله را پیدا می کند؛ این می شود شرح صدر.

 

ایشان در ادامه اظهار داشتند: ظرفیت حوزه را خود علم تأمین می کند؛ ما باید بدانیم ان شاء الله که کمبودی از این جهت نیست؛ در ظرفیت حوزه یک بخش در این است که خود علم ظرفیت می آورد؛ بخش دیگر در این است که عالِم ظرفیت می آورد؛ منتهی این، یک رنج دیگری می خواهد تا گنج دیگری ببرد. عالم اگر به دنبال علم و دراسه باشد، آنچه که استاد می گوید، گوش بدهد و یاد بگیرد؛ آنچه در کتاب و کتیبه است، بنگرد و مطالعه کند و یاد بگیرد، ظرفیتش همان ظرفیت علم است و به همان اندازه گسترش پیدا می کند اما اگر راه دیگر را طی کرد که راه مهمتری است و جزو علمایی شد که ورثه انبیا شدند، جدا از علم الدراسه، علم الوراثه را هم یاد گرفت، گذشته از خواندن و نوشتن شب و روز، از دعای سحر و سحرخیزی غفلت نکرد و الآن که اوایل ذی القعده است تا دهم ذی الحجه که چهل شب و روز است، اربعین کلیمی یادش نرفت، اهل چهله بود، این چهل شبی که کلیم حق، چهله گرفته، «و واعدنا موسی اربعین لیله» آنگاه «فتم میقات ربّه اربعین لیلة» این اربعین کلیمی یادش نرفت، راه کلیم حق را طی گرفته، چهله گرفته و طبق بیان نورانی رسول گرامی علیه و علی آله آلاف التحیه و الثناء فرمود: مواظب باشید؛ یعنی مواظب باشید «طهروا افواهکم»؛ همیشه با طهارت باشید؛ نه تنها با وضو، نه با غسل، با پاک بودن فضای سخن؛ حرف غیر علمی از عالم شنیده نشود؛ حرف غیر تحقیقی از عالم حوزوی شنیده نشود؛ حرفی که بوی تألیف تازه، تدوین تازه، ابتکار تازه، انشاء تازه نباشد نزد، باید رهاورد تازه از او بشنوند، غیر از این نگوید.

 

این مرجع جهان تشیع افزودند: مگر ما به حرم اهل بیت علیهم السلام مشرف نمی شویم؟ مگر به ما نگفتند با عوام فرق داشته باشید؟ مگر به ما نگفتند وقتی به زیارت می روید هدف آن نباشد که خدا گناهان شما و پدران شما را بیامرزد؛ طلب مغفرت و خیر دنیا و آخرت محفوظ؛ اما در حضور امام، با قد رسا بگویید «من به بارگاه شما آمدم» «انی محقق لما حققتم» من آمدم حرف تازه بیاورم؛ من آمدم مرجع تازه بشوم؛ محقق و مؤلف تازه بشوم؛ من هم بشوم شیخ انصاری و صاحب جواهر و فلان مدرس و فلان مفسر. «انّی مُحَقِّقٌ» همه اش «اغفر» نیست. «[انّی] مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ» بالاتر از این؛ فراخناتر از این؛ «مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِكُمْ».

 

حضرت استاد خاطرنشان کردند: شما گفتید ما علم خاص داریم؛ ما قبول داریم؛ گفتید علوم خاص ما را انبیاء و اولیاء و ملک مرسل دارند؛ ما قبول داریم؛ گفتید «او عبد امتحن الله قلبه للتقوی» ما آمدیم از آن قبیل باشیم؛ ما آمدیم علم شما را حمل کنیم؛ نه آنکه خلاصه شیخ انصاری و صاحب جواهر را بفهمیم و حمل کنیم؛ ما می خواهیم شیخ انصاری بشویم؛ و برتر بشویم صاحب جواهر و برتر؛ یا علوم دیگری را که بحرالعلوم ها دارند را بیاموزیم. ما در زیارت چرا می خوانیم: «محتمل» یعنی محتمل؛ من آمده ام تا این بار را حمل کنم. من آنقدر توانمند هستم و شانه ام آنقدر توانمند است که این بار را حمل کند. تمام جمله های در زیارت و دعا، جمله های خبریه ای است که به داعی انشاء القاء می شود. دعا و زیارت معنایش همین است؛ من آمده ام شما توفیق بدهید که بار علمی شما را حمل کنم. مگر شما نگفتید بار علمی را جز انبیاء و اولیاء و ملائکه و قلبی که خدا آن را با تقوی امتحان کرده باشد، حمل نمی کنند؟ من آمده ام آن بشوم. این، معنای زیارت است؛ نه تنها مریض دارم، مریض من را شفا بده. آن را که همه می خواهند؛ همه مشکل دنیایی دارند؛ و حل این مشکلات را که همه می خواهند. آن روحانی که وارد حرم می شود، شاه بیتش آن است که می گوید من آمده ام تا محقق بشوم؛ و بار امانت شما را حمل کنم. «محقق لما حققتم و مبطل لما ابطلتم و محتمل لعلمکم» اینها کار حوزه است.

 

این مفسر کبیر قرآن کریم در ادامه بیان کردند: بنابراین اگر کسی این راه را طی کرد، از سنخ علمای «علم الدراسه بودن» که یک ظرفیت خاص دارد؛ آن ظرفیت را علم به او می دهد، نه خود او؛ گذشته از این مطلب جزء «علم الوراثه» می شود؛ وقتی وارث پیغمبر و وارث امام شد؛ مستحضرید که ما یک انتقال مالی داریم؛ یک انتقال ارثی داریم؛ کسب در کار نیست؛ یا مال، منتقل می شود؛ مثل تجارت، اجاره، همه عقودی که مالی است؛ ثمن می رود، مثمن می آید، منفعت می رود؛ اجاره می آید؛ در معاملات، مال جابجا می شود؛ اما در ارث، مال جابجا نمی شود؛ مالک بجای مالک می نشیند؛ نه مال، به جای مال. این زمین، مال زید بود؛ زید مرد؛ ملک بی مالک نمی شود؛ وارث بجای مورث می نشیند؛ در ارث نقل مال نیست؛ در ارث، خلافت وارث نسبت به مورّث است؛ این مالک که رفت؛ ملک که بی مالک نمی شود؛ وارث بجای مورّث می نشیند. فرق جوهری کسب با ارث این است؛ در کسب، مال منتقل می شود؛ در ارث، وارث بجای مورث می نشیند؛ اگر گفتند علما ورثه انبیاء هستند؛ این، شدنی است که جای انبیاء و ائمه علیهم السلام بنشینند. این شدنی است که ما را خلیفه خود قرار بدهند و نائب خود قرار بدهند.

 

ایشان خاطرنشان کردند: اگر ان شاء الله «علم الوراثه» همانند «علم الدراسه» است نصیب حوزه های علمیه شد، خود عالم «وسع کرسیّه السموات و الارض» می شود؛ دیگر، ممکن نیست در مشکلی بماند. پس ظرفیت، گاهی برای علم است؛ که در «علم الدراسه» سهمی دارد؛ گاهی برای عالم است؛ که در «علم الوراثة» است.

 

این مرجع عالیقدر جهان تشیع فرمود: بیان لطیفی امام رضوان الله تعالی علیه دارد؛ خوب است نامی از ایشان در ایام سالگرد ایشان برده بشود؛ که ایشان فرمودند: زمان و مکان در اجتهاد، دخیل است. معنایش آن نیست معاذ الله اگر کسی در تابستان، یخ کسی را اجاره کرد، زمستان بخواهد پس بدهد تا بگوییم موضوع فرق کرده است. یا در زمستان، حرارت کسی را گرفته، تابستان بخواهد پس بدهد تا بگوییم موضوع فرق کرده است؛ اینکه در حرم امن فکر امام کسی راه ندارد. آنجا که زمان و مکان دخیل است، به عنوان نمونه عرض کنم؛ مستحضرید که قبل از اسلام، هبه بود؛ عطیه بود؛ چشم روشنی بود؛ کادو بود؛ الآن هم هست؛ اما بیان نورانی امام صادق صلوات الله علیه آن است که اسلام چیزی تازه آورده است؛ غیر از هبه و هدیه و عطیه و عناوین دیگر، اسلام چیزی آورده است به نام «صدقه»؛ صدقه در غیر از اسلام نبود؛ چون صدقه عقد است، یک؛ با هبه و غیره فرق دارد، دو؛ هبه یک عقد جایز است؛ مگر در هبه ذی رحم سه. اما صدقه عقد لازم است، یک عبادت است که بدون قصد قربت، صحیح نیست؛ این امر، قبل از اسلام نبود.

 

صاحب تفسیر تسنیم خاطرنشان کرد: در بحث صدقه سلسله روایاتی است که مرد اگر بخواهد از مال خودش صدقه بدهد آزاد است؛ زن اگر بخواهد از مال خودش که یا ارث اوست یا کسب اوست صدقه بدهد باید به اذن شوهر باشد. این، یک طائفه از روایات است. طایفه دیگر، معارض این است؛ که زن هم می تواند مال خودش را صدقه بدهد. در جمع بین این دو طائفه عده ای از فقهای ما رضوان الله تعالی علیهم تصرف در هیئت کردند؛ تصرف در هیئت، یعنی آنجا که وجوب و استحباب استفاده می شود؛ نه آن ماده و گوهر کار. آنها تصرف در هیئت کردند و گفتند آن روایاتی که می گوید صدقه زن باید به اذن شوهر باشد؛ ظاهرش وجوب است؛ اما حمل بر استحباب می کنیم و جمعا بین المتعارضین. اما آنچه امام فرمود زمان و مکان در اجتهاد دخیل است؛ شما حساب کنید؛ دو طلبه اند؛ یکی مرد است؛ یکی زن است؛ ازدواج کردند؛ یکی استاد حوزه علمیه است؛ یکی استاد جامعه الزهرا است؛ هر دو هم حقوق بگیر هستند؛ به چه دلیل این زن که رشد علمی و عقلی و اجتماعی دارد، به چه دلیل برای این که مال خودش را صدقه بدهد، حتما شوهرش باید اجازه بدهد؟ آیا نمی شود در جمع بین متعارضین، تصرف در ماده کرد؛ نه تصرف در هیئت؟ یعنی در وجوب و استحباب تصرف نکنیم. تصرف در ماده، که اگر زن و مرد به رشد عقلی رسیدند، آنجا لازم نیست زن از مرد اجازه بگیرد؛ اما اگر رشد عقلی و اجتماعی نبود، اشکال ندارد؛ این مطلب را می گویند تصرف در ماده؛ این را می گویند احتمال، اینکه امام فرمود زمان و مکان در اجتهاد دخیل است، شاید از این قبیل باشد.

 

 آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله در ادامه بیان داشتند: در مجسمه سازی، که مجسمه سازی را اشکال می کردند؛ تصویر ذی روح را اشکال می کردند؛ می گفتند اگر این باشد، یک وقت می گویند شما باید در این ذی روح بدمی و آن را زنده کنی؛ یا بوی مجسمه سازی می دهد؛ الآن که مجسمه ها ابزار بازی بچه ها است و کسی به آن نگاه حرام دینی نمی کند؛ در این زمان، باز هم مجسمه سازی و تصویر ذی روح، مانند گنجشک و بلبل و ... حرام است؟

 

این مفسر کبیر قرآن کریم خاطرنشان کردند: غرض این است که بیانات لطیف اهل بیت را متوجه شویم این که زمان و مکان در اجتهاد دخیل است؛ موجب می شود ظرفیت حوزه خودش را نشان می دهد و بالا می برد. از همین راه ها، علم و نیازهای روز ترقی می کنند؛ و مانند آن. می شود به عنوان بزرگداشت ایام ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه، نام شریف ایشان هم برده بشود؛ ظرفیت حوزه هم، از این علوم برداشت می شود.

 

استاد برجسته حوزه های علمیه افزودند: گاهی درباره شخصیت حقیقی و حقوقی بحث می شود. مستحضرید معروف بین فقها رضوان الله علیهم این است که اگر گروهی با هم هماهنگ و مرتبط شدند، مثلا سه نفر، شمشیر در دستشان است برای کشتن. و سه نفر دیگر که یک نفر، مشغول جمع آوری اساس قافله ای می شود؛ یک نفر، دیده بان است که از بالای تپه باخبر می شود که چه کسی می آید و چه کسی نمی آید و یک نفر آماده کشتن. این حرف معروف فقهای ما است و مرحوم صاحب جواهر هم همین راه را طی کرده است؛ در این سه نفر، بعضی را مفسد دانسته اند، برخی را محارب؛ آن سه نفر که اسلحه در دستشان است، چون محارب هستند، حکمشان اعدام است؛ آنها که یکی دیدبان است و یکی اثاث جمع می کند، آنها را گفتند که محارب نیستند. جواهر و امثال جواهر هم همین راه را طی کردند.

 

آیت الله العظمی جوادی آملی خاطرنشان کردند: ما که رفتیم به شورای عالی قضایی، تهیه لوایح قضایی به عهده ما بود؛ ما فقه سه عصر را می دیدیم؛ عصر اقدمی، عصر قدما و عصر متأخرین را می دیدیم؛ برای اینکه با یک حجت بالفعل تطبیق بشود، به فتوای امام هم مراجعه می کردیم تا نظر ایشان منظور بشود. ما در این مسأله به نظرمان رسید که این شخصیت حقوقی، محارب است؛ شخصیت حقوقی، یعنی شخصیت حقوقی؛ و نه شخصیت حقیقی.

 

این حکیم متأله در بخش پایانی سخنانشان تأکید کردند: حالا کار را تقسیم می کنند و گاهی به این نفر، این سمت را می دهند؛ و گاهی به آن نفر این سمت را می دهند؛ از این رو شخصیت حقوقی است که حکمش محاربه است و باید اعدام بشود؛ از این رو حکم همه اینها به نظر ما این بود که باید اعدام بشود؛ منتهی می خواستیم با حجت بالفعل تطبیق بشود؛ به عرض امام رسید که اینگونه است؛ حالا اگر کسی در خانه تیمی بود و اطلاعات جمع می کرد و دیگری منفجر می کرد؛ این، تقسیم کار است؛ این شخصیت حقوقی، منافق است؛ این شخصیت حقوقی، ضد انقلاب است. الحمدلله ایشان موافقت کردند و از آن به بعد، روی شخصیت حقوقی حکم صادر می شد، نه شخصیت حقیقی. از این نوع کارها که زمین مانده که مشکل جامعه را حل می کند، چه در مسائل قضایی و چه حقوقی، فراوان داریم. اگر ظرفیت علمی بیشتر بشود، بسیاری از مشکلات، حل می شود.

چ, 03/03/1402 - 23:12