استاد هادی عباسی خراسانی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع «نگاهی به آیات 58 تا 60 سوره مبارکه بقره» پرداخت.
/270/260/20/
این شاگرد علامه حسن زاده آملی اعلی الله مقامه در ابتدای گفتگو عنوان داشت: در سوره مبارکه بقره می خوانیم: «وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ ۚ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ (58) فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (59) وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ (60) وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ۖ قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ ۚ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ ۗ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ (61)»
وی افزود: در آیات گذشته سخن از نعمت های حضرت حق بر بنی اسرائیل بود. در آیه 57 نعمت تظلیل غمام و انزال منّ و سلوی بود. در این آیه نیز ذکر نعمت دهم است. با سپری شدن دوران چهل ساله حیران بنی اسرائیل آن هم به عنوان کیفر اعمال در صحرای سوزان سینا، فرمان دیگری صادر شد. آنها بعد از 40 سال تحیر و نگرانی وارد و ساکن سرزمینی شدند که چهل سال ممنوع الورود بودند. این خود نعمت مهمی بود که زندگی با آسایشی را شروع کنند. حضرت حق می فرمایند: «و اذ قلنا ادخلوا ...»؛ به یاد بیاورید آن هنگامی که به شما گفتیم وارد این قریه و آبادی بشوید. در اینجا گویا سه فرمان ذات باری تعالی برای اینها صادر کرد:
1- فرمان ورود به آبادی.
2- از این درگاه، داخل این آبادی بشوید.
3- با تقاضای عفو و بخشش وارد شوید.
استاد عباسی خراسانی در ادامه بیان کرد: آیا «قریه» سرزمین بیت المقدس یا اریحا است که بخشی از آن است؛ یا شهری از شهرهای شام؟ به نظر قسمتی از بیت المقدس است. چراکه بیت المقدس در زمان جناب موسی علیه السلام آباد نبود و جناب سلیمان نبی علیه السلام آن را آباد و شهرش کرد. ورود اینها به بیت المقدس بعد از رحلت جناب موسی علیه السلام بود. این درگاه که در آیه شریفه آمده است، دلیل بر این است که این مکان مقدس بوده است. حال بگوییم، قسمتی از بیت المقدس بوده باشد یا اریحا یا جای دیگر. ورود به این مکان مقدس هم باید در حال تواضع و کرنش برای حضرت حق باشد. علاوه بر این سخن باید همراه حطة و عذرخواهی و ریزش گناهان، و به عبارتی باید در حال استغفار باشند. بابی که اینجا هست، یا باب همان شهر است و یا باب آن خیمه و قبه که عبادت می کردند. باید در نظر داشت که معبد از قدیم الایام بوده است. آیه شریفه می فرماید آنها مأمور به این بودند که متواضعانه و با استغفار وارد شوند. عذابی که از آسمان نازل شد، یک مصداق آن نزول طاعون یا بلاهای دیگر بود. به گونه ای که 70 هزار نفر از آنها با این عذاب از بین رفتند. این آیه هشداری است به غیر مطیع ها و متمردین. «بما کانوا یفسقون». مقابل احسان فسق و فساد است؛ بنابراین ظلم که کردند، فاسق می شوند.
صاحب کتاب الهی نامه افزود: یکی از بزرگترین ظلم ها که بنی اسرائیل انجام دادند، رفتارهایی ناروا نسبت به سرزمین مقدس بود. این قریه ای که گفتند بیت المقدس باشد یا جای دیگر چنان که در اعراف 161 بیان شده که سرزمین با برکت نامیده شده است. بیت المقدّس یا بیت المَقدِس معبدش به دست حضرت سلیمان نبی علیه السلام بنا شده است. از نظر ظاهری و جسمانی حاصلخیز و از نظر معنوی با برکت است. از زمان حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام این سرزمین با عنوان مکان مبارک و مقدس مطرح بود. امر به خوردن و آشامیدن شامل مطلق استفاده ها است. آیه شریفه می فرماید آنها با حالت تواضع و معذرتخواهی وارد شدند؛ اهل سحرخیزی و استغفار هستند و حقوق واجب دیگران را ادا می کنند؛ اهل صدق و اهل آخرت و اهل پرواپیشگی هستند.
این شاگرد علامه حسن زاده آملی اعلی الله مقامه در ادامه خاطرنشان کرد: در روایت آمده است: «عن الأصبغ بن نباتة قال: كنت جالسا عند أميرالمؤمنين فجاءه ابن الكواء فقال يا أمير المؤمنين قول الله عز وجل: «وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» فقال نحن البيوت التي أمر الله أن تؤتى من أبوابها نحن باب الله وبيوته التي يؤتى منه» (بحارالأنوار - ط مؤسسة الوفاء، العلامة المجلسي، ج 24، ص 248)
حضرت رسول مکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «لكل امة صديق وفاروق، وصديق هذه الامة وفاروقها علي بن أبي طالب و انه سفينة نجاتها و باب حطتها.» (عيون أخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، ج 1، ص16)
امام باقر علیه السلام می فرماید: «نحن باب حطتکم» (تفسير نور الثقلين، العروسي، الشيخ عبد علي، ج 1، ص 83)
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «إنما مثل أهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح من ركبها نجا، و من تخلف عنها غرق، و مثل باب حطة يحط الله بها الخطايا» (بحار الأنوار - ط مؤسسة الوفاء، العلامة المجلسي، ج 23، ص 123)
وی افزود: مراد به این تبدیل هم ظلم به اهل بیت علیهم السلام است. در مجموع استفاده می کنیم جریان بنی اسرائیل در هر قوم دیگری تکرار می شود. باید وارد در شهر ولایت شویم و باید نسبت به اهل آن متواضع باشیم. باید از باب ولایت وارد شویم تا از خطیئه ما بگذرند. ولایتمداران و متواضعین به ولایت هستند که قدردان ولایتند. رجز هم ظلم و ستمی است که نسبت به اهل ولایت صورت می گیرد.
استاد هادی عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: خدا به بنی اسرائیل نعمت دیگری را یادآوری می کند. نعمت اینکه بنی اسرائیل در تپه و بیابان سینا مأمور شدند در مکان خاصی استقرار پیدا کنند. بیابان و کم آبی و قحطی و جمعیت زیاد شش هزار نفره، نیاز به خواب و خوراک و استراحت و آب داشتند؛ و خدا نحوه سیراب شدن آنها را بیان می فرماید.
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: در بیان از مفهوم حجر، برخی گفتند سنگ بهشتی بود و حضرت موسی علیه السلام هرکجا می رفتند، این سنگ را همراه خود می بردند. برخی گفتند این سنگ مربعی شکل و به اندازه سر یک انسان بود. برخی دارند که حضرت موسی علیه السلام به عنوان چشمه سیار از آن استفاده می کردند. در هر سرزمین می رسیدند با عصا می زدند و آب آرام آرام جاری می شد.
وی افزود: مراد از انفجار، انشقاق است. از این بیان برداشت می شود که در ابتدا آب آرام می آمد و بعد زیاد شده است. به تناسب استفاده آنها این آب کافی بوده است. برخی میگویند صخره کوهستان بوده است؛ و از 12 طرفش 12 چشمه جوشید؛ و این، از معجزاتی است که در قرآن آمده است. نشانه بهترین تقسیم های روزانه و تقسیم آب است. جالب این است که طبق آیه شریفه قرآن هر یک می دانستند کدام چشمه برای آنها است و اشتباه نمی گرفتند.
این استاد درس خارج حوزه در ادامه بیان کرد: در این آیات، تعبیر رزق به کار رفته است. «کلوا و اشربوا من رزق الله». عصای موسوی چنین معجزه ای را برای چندمین بار انجام داد. اژدها، شکافتن دریا و جوشیدن چشمه. اینها نمونه هایی از اعجازهای اولیا و انبیای الهی است که در هر عصری از آنها صادر می شود. مراد از رزق الله همین چشمه است؛ ولی ما عرضمان این است که رزق الله اعم است و به لحاظ آیات گذشته همین نعمت های مادی است. با توجه به روایات که قریه و حطه و باب از آن اولیای الهی و بیان ولایت است، اینجا هم رزق الهی اولیای الهی و اعم از جسمانی و غیر جسمانی است.
استاد عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: در بیان از عامل استسقاء باید گفت اظهار فقر نزد خدا و تضرع باعث استسقاء شد. اینکه قولشان حطه بود و با سجده و تواضع باعث این نعمت شد. اینها چون مطیع بودند و در خدمت پیامبری مانند حضرت موسی علیه السلام بودند و مشکلات چهل ساله را در تپه سپری کردند.
برکات انبیاء برای موجودات
این استاد درس خارج حوزه در ادامه بیان کرد: در آیه شریفه 60 بیان می شود که وجود انبیاء و اولیای الهی صلوات الله علیهم اجمعین باعث برکات، و اعجاز آنها موجب برکات است. اینها دو گونه برکات برای انسان ها و موجودات دارند: یکی برکات علمیشان است که تغذیه علمی است. آیات و بینات و تورات و انجیل و زبور و صحف و قرآن می آورند. دیگری برکات مادی است که تغذیه مادی است. کرامات و اعجازهای عملی نه علمی، مانند اژدها شدن عصای حضرت موسی علیه السلام است که برهان و برکتی برای مردم است. شکافته شدن دریا و طلب سیراب شدن از جناب موسی علیه السلام در بیابان. تصرف در سنگ کردن و جاری شدن چشمه ها از سنگ همانند چشم سر. اراده الهی به این تعلق گرفت که بر اساس کرامت و اعجاز پیامبری مانند حضرت موسی علیه السلام به وسیله امر الهی و اذن الهی این تصرفات را داشته باشد. اینها بینات الهی است.
این شاگرد علامه حسن زاده آملی خاطرنشان کرد: دو قسم اختلاف در جوامع وجود دارد: یک قسم از اختلاف آن است که تضارب آراء و مشاوره و گفتگو و طلب آگاهی دارند تا علمی و مطلبی برای آنها کشف شود. این اختلاف مذموم نیست؛ بلکه ممدوح است. این اختلاف اشکالی ندارد؛ چرا که بعد از علم است. قسم دوم آن است که اگر آگاهی اختلاف به وجود آمد و موضع گروه ها و فرقه ها مشخص شد و نظریات افراد سنجیده شده و اینجا اختلاف می کنند، مذموم است. هر دو در آیات شریفه هست. «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ». این اختلاف قبل از علم و ممدوح است. «وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِه» که این اختلاف مذموم است.
وی افزود: علم منشأ رفع اختلافها است؛ چنانچه آیه شریفه می فرماید: «وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ» علم باید همه اختلاف ها را بر طرف کند. علم منشأ رفع اختلاف ها است. در زمین فساد نکنید که نهی از فساد است اینجا روش میانگین دین اسلام را در ثروت و سرمایه است که نه کاپیتالیسم و سرمایهداری است و نه سوسیالیسم و اشتراک دولتی است. به عبارت بهتر آنچه هست اعتدال است. بر این اساس نه امکانات و ثروت، آسایش و نه اشتراک و جمع کردن ثروت عزت می آورد. دیانت و اعتدال و امت وسط بودن عزت آور است.
استاد عباسی خراسانی عنوان داشت: خداوند به استفاده عادلانه از نعمت ها امر می کند. حضرت حق به بنی اسرائیل امر می کنند که استفاده شما از نعمت ها عادلانه باشد؛ «کلوا و اشربوا من رزق الله و لا تعثوا فی الارض مفسدین». یک معنای افساد، افراط و تفریط و استفاده مطلوب نکردن از امکانات است.
صاحب کتاب الهی نامه در ادامه بیان کرد: عرض ما این است که نمونه این معجزه از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله هم به کرّات رخ داد. در جریان صلح حدیبیه که چند روز لشکر اسلام در بیابان بودند و نیاز به آب داشتند، به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و شکایت کردند که مردم و اسب ها تشنه اند. از بین انگشتان مبارک ایشان چندین چشمه آب ساری و جاری شد. امام عسکری علیه السلام می فرماید: وقتی مردم در بیابان قحطی زده شدند و نیاز به آب پیدا کردند و طلب آب از موسی علیه السلام کردند و ایشان هم طلب آب برای قومش کرد، خدا خدایشان بلند شد و در معرض هلاکت به خاطر عطش بودند. جناب موسی علیه السلام این دعا را کردند: «إِلَهِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ،وَ بِحَقِّ عَلِيٍّ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ، وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ سَيِّدِ الْأَوْلِيَاءِ، وَ بِحَقِّ الْحُسَيْنِ أَفْضَلِ الشُّهَدَاءِ، وَ بِحَقِّ عِتْرَتِهِمْ وَ خُلَفَائِهِمْ سَادَةِ الْأَزْكِيَاءِ لَمَّا سَقَيْتَ عِبَادَكَ هَؤُلاَءِ.» خداوند وحی کرد: «اضرب بعصاک الحجر». اینجا است که ظاهراً هر چه هست به ولایت بر می گردد. اینجا است که منشأ سیرابی و جریان آب برای حضرت موسی علیه السلام و بنی اسرائیل حقیقت ولایت و ائمه علیهم السلام بود.
وی افزود: بنی اسرائیل بهانه های مختلفی داشتند؛ به گونه ای که بهانه های بنی اسرائیل مشهور است. خداوند به آنها منّ و سلوی داد و نعمت های مختلف و چشمه های گوناگون هم داشتند. خدا فرمود فساد نکنید و بیراهه نروید. ولی اینها قانع نبودند. از یک نواختی طعامشان بهانه جدید آوردند و لجاجت دیگری مطرح کردند. خواسته دیگری به موسی علیه السلام پیشنهاد دادند. اینکه برای ما نعمت های دیگری هم بخواه؛ به یاد آور زمانی را که گفتند ما بر یک خوراک صبر نمی کنیم. خوراک تکراری نمی خواهیم. تنوع طلب بودند. از خدا بخواه که برای ما از دل زمین سبزی و خیار و عدس و سیر و پیاز و دیگر محصولات را بدهد.
استاد هادی عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: در بیان از معنای «ذلت» باید گفت ذلت به معنای خواری است. خواری و ذلتی که ملازم این باشد که نرمش آمیخته با خواری است. ذلیل موجودی است که ظلم را می پذیرد و در برابر ظلم استقامت نمی کند. مقابل آن عزیز است. فرق ذلت و مسکنت این است که هر دو ضدشان سرسختی و صعوبت است. ولی کسی که ذلیل است از خود نرمی نشان میدهد ولی در مسکنت این طور نیست. خواری است که در ظاهر هم خود را نشان میدهد. عزت فقیر اجازه نمیدهد درخواست کند. در فقه هست که فقیر مقدم است بر مسکین چرا که اسوأ حالا است.