عدم معرفت به عظمت خداوند متعال، و عدم معرفت به تاریکی و تعفن گناه، دو عامل ارتکاب گناه است.
/270/260/21/
استاد سید رحیم توکل از اساتید حوزه علمیه قم و از اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری، در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع این موضوع پرداخت: «عالم محضر خدا است»
این استاد درس خارج حوزه در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: بر اساس آیات و روایات، تمام عالم محضر خدا است و خداوند عالم بر تمام اعمال ما حاضر و ناظر است. از این رو در محضر خدا باید حرمت نگاه بداریم و هر عملی که خدا به آن راضی نیست، از ما صادر نشود. گناه در یک بیان ساده نافرمانی خدا و فرمان خدا را زیر پا قرار نهادن است. و هر کس چنین کرد، برای خدا حرمتی قائل نشد؛ و هر کس برای خدا حرمت قائل نشود، خداوند متعال هم برای او حرمتی قائل نخواهد بود.
وی افزود: گناهانی که از افراد صادر است، یا در قالب ارتکاب حرام و یا در قالب ترک واجب است. در هر دو صورت، حرمت خدا را زیر پا نهادن است؛ و هر کس اینچنین کرد، در انتظار برخورد خدا با خودش باشد؛ چون بی حرمتی کرده است. از این رو در روایت آمده است: «البلاء للظالم ادب» به «ادب» تعبیر شده است؛ چون گناه، در محضر خدا بی ادبی است. از این رو ظالم، باید ادب بشود؛ خداوند عالم از روی کرامت و بزرگواری خود، مدتی را به گناهکار مهلت می دهد تا شاید از خواب غفلت در بیاید و در مسیر درست قرار بگیرد؛ و الا اگر بیدار نشد و بنا را بر ادامه گناه قرار داد، خداوند متعال، حتما بر او بلا را نازل می کند تا از خواب غفلت در بیاید و از گناه، خود را بیرون بکشد.
این استاد حوزه در ادامه بیان کرد: عامل اول آن است که انسان گنهکار عظمت و معرفت به خداوند متعال را درک نکرده است. در باره معرفت به حق تعالی باید گفت عالم دنیا را به تعبیری عالم ملک گفته اند؛ و عالم آخرت را عالم ملکوت گفته اند. نسبت عالم ملک به ملکوت عالم را باید دانست. امام امت بیانی ظریف دارند. نسبت عالم ملک به ملکوت عالم، نسبت لحظه در بستر زمان است. از عمر دنیا چند هزار سال می گذرد و تا قیامت چند هزار سال مانده است؛ به آن بستر زمان می گویند؛ یک لحظه و آن نسبت به زمان، مانند نسبت عالم ملک به ملکوت است. عالم ملک آنقدر حقیر است که در برابر عالم ملکوت اصلا به حساب نمی آید. یکی از اسامی خدای عالم «یا مالک الملوک» است. ای کسی را که سلطان سلاطین هستی. در این باره برخی خیال کرده اند خداوند مالک ملوک دنیا است؛ این تعبیر، اشتباه است؛ چون خود دنیا آنقدر حقیر است که اصلا به حساب نمی آید. مراد از مالک الملوک، یعنی خداوند سلطان است نسبت به ملکوت عالم. که ائمه طاهرین سلاطین ملکوت عالم هستند و خداوند بر این سلاطین، سلطان است. حال اگر انسان به دنبال گناه می رود، عظمت خداوند را درک نکرده است و به خدا در دل او معرفتی پیدا نشد و چون عظمت خدا را درک نکرد، در وادی معصیت قدم نهاد و حرمت خدا را زیر پا گذاشت.
استاد سید رحیم توکل خاطرنشان کرد: علت دومی که افراد در وادی گناه قدم می زنند، آن است که قباحت گناه بر آنها جا نیفتاد. اگر درک ما انسان ها بالا بیاید، و قباحت گناه را هم بفهمیم، حتی از تصور ارتکاب گناه هم خود را دور می کنیم. به صراحت آیات و روایات، در گناه، ظلمت است. اگر انسان گناهی مرتکب شد، ظلمت گناه به جان گنهکار می آید و باطن گنهکار به ظلمت گناه، ظلمانی می شود. وقتی باطن گنهکار ظلمانی شد، ظلمت که حجاب است، به ظلمت گناه، باطن، حجاب می گیرد. وقتی باطن، در حجاب گناه فرو رفت، انسانی که مرتکب گناه شد، محجوب به گناه می شود. وقتی محجوب شد، از برکات محروم می شود؛ و از این رو برکات الهی بر او نازل نخواهد شد. اگر انسان، همین مقدار خلاصه را بداند که در گناه ظلمت است و گنهکار فردی ظلمانی است، و ظلمانی ها محجوب هستند؛ و محجوب ها محروم هستند، این انسان یقینا از گناه فاصله می گیرد.
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: همین تعبیر را به بیان دیگر می آورند؛ در روایات متعددی آمده که در گناه، تعفن وجود دارد. باطنن انسان گنهکار به تعفن گناه، متعفن می شود. دو ملک مأمور ما هستند. «صاحب الیمین یکتب الحسنات و صاحب الشمال یکتب السیئات» در روایت آمده است وقتی انسان اراده انجام یک کار خیری دارد، از دهانش بوی عطری می آید ملک دست چپ به دست راست می گوید صاحب ما اراده خیر کرده است که از دهانش بوی عطر بیرون آمده. توی ملک دست راست، آماده نوشتن بشو. اراده کار خیر کرد، از دهان او عطر خوبی بیرون می زند. در ادامه همین روایت داریم اگر انسان فکر گناه و اراده گناه کند، بوی گندی از دهانش بیرون می زند؛ ملک دست راست، به ملک دست چپ می گوید صاحب ما اراده گناه کرده است که بوی گند از دهان او بیرون آمده است. وقتی با فکر گناه چنین است، با انجام خود گناه چه تعفن عجیبی اتفاق خواهد افتاد. انجام گناه جان او را متعفن می کند. وقتی جان او گندیده شد، لازمه اش آن است که از وادی الهی که وادی طهارت است، بیرون انداخته می شود.
وی افزود: از اسامی خدا یا طاهر و یا مطهر است. وادی خدا وادی طهارت است. اگر انسان بخواهد در وادی خدا حرکت کند، باید طیب و طاهر باشد. و اگر گناه از او صادر بشود؛ در حالی که در گناه تعفن است، جان گناهکار که متعفن شد، انسان متعفن را در وادی طهارت راه نمی دهند. وادی طهارت برای افراد طیب و طاهر است. آنها که پاک هستند، می توانند در وادی پاک ها قدم بزنند. اگر انسان به تعفن گناه متعفن شد، پاکی ندارد و از این رو اگر در مسیر خدا بود، بیرونش می کنند. از این رو یکی از اشکالاتی که در این راه است، بیان می کنیم انسان که به دنبال گناه می رود، به این علت است که از قباحت گناه بی خبر است. و از اثرات گناه، بی اطلاع است.
استاد سید رحیم توکل در بخش پایانی گفتگو خاطرنشان کرد: علت عصمت انبیای عظام علیهم السلام درک بالای آنها و معرفت و علم بالای آنها است. آنها می بینند ظلمت گناه و تعفن گناه را. و چون می بینند و می دانند، حتی فکر گناه در ائمه و انبیای الهی علیهم السلام راه پیدا نمی کند. و علت عصمت، آن مقام علمی ائمه و مقام بالای معرفتی ائمه طاهرین علیهم السلام است. از این رو اگر انسان به دنبال گناه می رود، علت دوم آن است که درک قباحت گناه را ندارد. آن فهم ظلمت و تعفن گناه را ندارد. از این رو به دنبال گناه می رود.