استاد محمد هادی جوادی گیلانی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید، به موضوع «نگاهی به گلستان حمد الهی» پرداخت.
/270/260/21/
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: حمد نوعی ثناء است. گل را می بینیم، می توانیم به ثنای او بگوییم خوش عطر و خوش نقش است. اما هیچ کدام از این اوصاف، واقعا به اختیار آن گل نیست؛ آن گل زیبا آفریده شد. پس ثناء می تواند به اموری تعق بگیرد که غیر اختیاری است؛ ولی حمد برای آن جمالی است که صاحب آن جمال، آن جمال را به اختیار خود دارد و از آنِ خود دارد. پس اگر کسی صاحب خلقیات نیک بود، قابل حمد است؛ اگر کسی صبر و وقار داشت و عفت داشت، صفات خوبی است که به اختیار خود آن را داشته است. مراقبت کرده است تا آن صفات در او به وجود بیاید.
وی افزود: در مرحله دوم سؤال آن است که اگر اوصاف خوبی داریم، این اوصاف از آنِ ما است یا ما از دیگری وام گرفته ایم. آیا اگر کسی زیبایی یا علم دارد، از آن اوست یا خیر. قرآن می فرماید: «اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا» ما شما را از شکم مادرانتان که بیرون آوردیم، شما هیچ نمی دانستید و جاهل وارد عالم شده اید. خدا بود که به شما علم داد. و الا نطفه گندیده علمی نداشت و نوزاد تازه متولد شده علمی نداشت. ما بودیم که به شما صفات حمیده دادیم. اگرچه آن را به اختیار کسب کردیم، اما آن زیبایی ها منشأش ذات خدا است و خدا است که آن را به ما افاضه کرده است. اگر در جایی زیبایی و علم و حیات است، آنها همه از خدا است. پس اگر بنا باشد که صاحب این زیبایی را ستایش کنیم، صاحب آن زیبایی خداست که واجد همه این زیبایی ها است و او را ستایش و حمد می کنیم. از این رو می گویند حمد و ستایش از آنِ خدا است. «الحمد لله»
استاد جوادی گیلانی در ادامه بیان کرد: ال در الحمد برای استغراق است؛ یعنی همه حمدها از آن خدا است و هیچ موجودی را نمی شود حمد کرد. و او «ربّ العالمین» است. رب مربی است و ما را پرورش می دهد و تربیت می کند. آن زمانی که نطفه ای بودیم، او علقه کرد؛ و آنگاه مضقه کرد؛ و عظام کرد؛ لحم بر آن داد؛ جنین متولد شد و خداوند همین گونه آرام آرام قوای وجودی او را تقویت کرد. شیر مادر در او قوای وجودی را بیش از پیش تقویت نمود. لامسه و حاسه و باصره و سامعه تقویت شد؛ خیال انسان رشد کرد؛ حواس انسان رشد کرد؛ آرام آرام عقل انسان رشد کرد. همه اینها تحت ربوبیت الهی بوده است. خداوند ربّ است. ربّ ما و ربّ العالمین است. این بیان نشان دهنده سلطنت وجودی حق تعالی در همه عوالم هستی است. اگر خداوند در عوالم هستی سلطنت نداشته باشد، نمی تواند نسبت به آنها ربوبیتی داشته باشد. یعنی مقدمه ربوبیت آن است که آن موجود که می خواهد مربی باشد، باید مالک، قادر و خالق باشد. و چون خدا خالق عالم است، رب عالم است؛ خدا چون قادر مطلق است، ربّ عالم است؛ پس این اوصاف در خدای تعالی هست و خدا قادر مطلق هم هست؛ چون قادر مطلق است، تمام عوالم هستی در ید قدرت اوست و او این عوالم را تدبیر می کند. نطفه به مرحله علقه نرسید؛ مگر آنکه ربوبیت الهی شامل حال او شد. طفل کودک نشد، مگر آنکه ربوبیت حق شامل حال او شد. این ربوبیت خدا برای آن است که به کمال و استکمال برسیم. ربوبیت برای آن است که نقصی از ما زدوده بشود و کمالی به ما افزوده بشود. اگر خدا گل را ربوبیت می کند، برای آن است که خاک معطر بشود. اگر مزرعه ای را ربوبیت می کند، برای آن است که این خاک بارور بشود.
آسمان مرد و زمین زن در خرد هر چه او می ریزد، او می پرورد.
همه تحت ربوبیت الهی است. اگر خدا انسان را ربوبیت می کند، برای آن است که انسان بال و پر در بیاورد. انسان از این عالم ماده و طبیعت به فراتر سیر کند.
جان گشاید سوی بالا بالها تن زده اندر زمین چنگال ها
حقیقت انسان به سمت ابدیت و ملکوت است. اما انسان طبیعتی دارد که میل به دنیا دارد. غریزه انسان میل به عالم دنیا و شهوات دارد؛ این دو با هم تضاد دارند.
استاد محمد هادی جوادی گیلانی خاطرنشان کرد: ربوبیت تکوینی خدا به این است که انسان هم بعدی را که میل به بالا دارد را ایجاد می کند و هم بعدی که میل به زمین و شهوات دارد را ایجاد می کند؛ و انسان باید رو به بالا برود. و این کار ربوبیت تکوینی الهی است. که برای کمال انسان است. اگر انسان شهوت نداشت، تعالی برای او معنا نداشت. بلکه موجودی بود همانند فرشتگان؛ همان موجوداتی که ثابت هستند و از این رو فخری بر انسان ها ندارند. انسان است که معلم ملائکه است. برای اینکه انسان بتواند به مقام معلم بودن ملائکه برسد، باید بتواند در نزاع درونی بر خویشتن خود پیروز بشود. باید بر طبیعت خود غلبه کند تا میل به بالا رفتن در او تقویت بشود و انسان برسد به جایی که
بار دیگر بایدم جستن ز جو کلّ شیء هالک الا وجهه
بار دیگر بایدم پرّان شوم آنچه را در وهم ناید آن شوم
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: انسان باید به این مرحله برسد؛ و رسیدن به مرحله شدنی نیست؛ مگر با ربوبیت الهی. هم با ربوبیت تکوینی و هم با ربوبیت تشریعی الهی. ربوبیت تکوینی آن نهاد و جوهره وجود ما است که به اختیار ما نیست و خداوند آن را ساخته است. خداوند در ما غریزه قرار داده است و ما نمی توانیم بگوییم من غریزه نمی خواهم. یا خدا به ما بدن داده و این بدن نیاز به غذا دارد. این بدن غذایی را که می خورد، هضم می کند و چهار هضم روی آن قرار می دهد. اینها را ما نمی توانیم بگوییم نمی خواهیم؛ بلکه به ربوبیت تکوینی الهی اینگونه ساخته شدیم. اما ربوبیت تشریعی آن است که می توانیم بگوییم نمی خواهیم. منتها اگر نپذیریم، ضرر می کنیم. ربوبیت تشریعی آن دستورات الهی است که خدا برای کمال و استکمال ما به انبیای الهی تعلیم کرده تا به ما برسانند و ابلاغ کنند. پس ربوبیت تشریعی قابل مخالفت است؛ و در صورت مخالفت، به ضرر ما است. اما ربوبیت تکوینی قابل مخالفت کردن نیست؛ به عنوان مثال ناخن انگشت، رشد می کند؛ چه ما بخواهیم و چه نخواهیم؛ اما می توانیم بگوییم که نماز یا روزه را نمی خواهیم انجام بدهیم؛ گرچه متضرر خود ما هستیم.
استاد محمد هادی جوادی گیلانی در بخش پایانی گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید، خاطرنشان کرد: خداوند، در هر جایی زمینه تشریع باشد، تشریع می کند؛ مانند تشریع قوانین برای انس و جن. در جایی که این زمینه نیست، مانند ملائکه و حیوانات، ربوبیت تکوینی است. از این رو ربوبیت الهی احاطه دارد. هر کجا اقتضای ربوبیت تشریعی است، علاوه بر ربوبیت تکوینی، ربوبیت تشریعی هم هست؛ هر کجا که اقتضای ربوبیت تشریعی نیست، ربوبیت تکوینی در میان است.