استاد ابراهیمی مطرح کرد؛

بخشی از شخصیت والای عارف بشاگردی، مرحوم حاجی نورمحمد ابراهیمی

استاد محمد ابراهیمی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید، به موضوع «بخشی از شخصیت والای عارف بشاگردی، مرحوم حاجی نورمحمد ابراهیمی» پرداخت.

/270/260/20/

روزه 

این استاد حوزه علمیه قم در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: یکی از واجباتی که در آیات و روایات بر آن تاکید شده و از فروعات مهم دین ما می ‌باشد، روزه است، که چند نمونه از این آیات و روایات ذکر می‌شود:

1- (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیكُمُ الصِّیامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (بقره آیه 183) «اى افرادى كه ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزكار شوید.»

2- «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایةِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّوْمُ‏ جُنَّةٌ مِنَ‏ النَّار» «امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج چیز بنا شده است؛ بر نماز و زکات و حج و روزه و ولایت (اهل بیت)؛ و رسول خدا فرمود : روزه سپری است در برابر آتش(جهنم)» (الكافی (ط - الإسلامیة)؛ ج ‏4؛ ص 62)

3- «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ‏ صَامَ‏ لِلَّهِ‏ یوْماً فِی شِدَّةِ الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَلْفَ مَلَكٍ یمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ یبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطْیبَ رِیحَكَ وَ رَوْحَكَ مَلَائِكَتِی اشْهَدُوا أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُ «امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در روز بسیار گرم روزه بگیرد و تشنه شود، خداوند هزار فرشته را مامور می‌کند تا دست بر چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا افطار کند؛ پس خداوند متعال به او می‌فرماید: چه پاکیزه است روح تو و بوی تو،‌ای ملائکه من شما گواه باشید که او را آمرزیدم» (الكافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏ 4؛ ص 65)

 

استاد محمد ابراهیمی در ادامه بیان کرد: مرحوم ابراهیمی مشهور به «حاجی» نسبت به این واجب مهم الهی نیز اهتمام ویژه‌ای داشت. از سنین جوانی و اول تکلیف روزه‌ های واجب خود را گرفته بود و هیچ روزه قضائی بر ذمه او نبود. با وجود اینکه در آن زمان (قبل از انقلاب) روحانی درآن منطقه بسیار کم بوده و مردم به سختی مسائل شرعی خود را یاد می‌ گرفتند، ایشان با مسافرت هایی که به خارج از کشور و مشهد مقدس داشته، و همین طور بواسطه ارتباطی که با برخی از روحانیون، و مراجع قم داشته، و مطالعات فراوانی که داشت، مسائل شرعی خود، حتی ریزترین مسائل شرعی را آموخته بود و به آنها عمل می‌ کرد.  حتی در سخت ترین شرایط آب و هوایی و گرمای سوزان تابستان آن منطقه، با نبود امکانات سرمایشی  مناسب، به گونه‌ ای که تحمل تشنگی بسیار سخت و طاقت فرسا بوده، هیچ گاه روزه‌ های واجب خویش را ترک نکرده بود. نه تنها روزه‌های واجب، بلکه روزه‌ های مستحبی ایشان نیز ترک نشده بود.

 

خمس  

وی افزود: یکی دیگر از دیگر فروعات مهم دین که در شریعت به آن سفارش أکید شده و آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام بر وجوب آن دلالت می‌ کند، خمس است، که چند نمونه از این آیات و روایات ذکر می‌شود:

1- (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَى وَ الْیتَامَى وَ الْمَسَاكِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یوْمَ الْفُرْقَانِ یوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ) «بدانید هر گونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى ذى القربى و یتیمان و مسكینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بندۀ خود در روز جدایى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه(باایمان و بى‌ایمان) [روز جنگ بد] نازل كردیم، ایمان آورده‌اید؛ و خداوند بر هر چیزى تواناست» (أنفال آیه 41)

2- «عن الرضا علیه السلام: فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحِیصُ‏ ذُنُوبِكُمْ‏ وَ مَا تَمْهَدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِیوْمِ فَاقَتِكُم» «امام رضا علیه السلام فرمود: همانا پرداخت خمس، کلید گشایش روزی شما و سبب از بین رفتن گناهان شما است و چیزی است که برای روز نیاز خودتان(روز قیامت) ذخیره می ‌کنید» (الكافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏ 1؛ ص 548)

3- «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فی حدیث قَالَ: َلَا یحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ‏ یشْتَرِی‏ مِنَ‏ الْخُمُسِ‏ شَیئاً حَتَّى یصِلَ إِلَینَا حَقُّنَا» «امام باقر علیه السلام در ضمن روایتی فرمود: برای هیچ کس حلال نیست که چیزی از خمس (مالی که خمسش را نداده) بخرد، مگر اینکه حق ما را به ما برساند.» (الكافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص545)

 

وی افزود: «حاجی» از ابتدای جوانی اهل پرداخت خمس بوده، و هر سال خمس اموال خویش را جدا می‌نمود و در سفری که هر ساله به قم و مشهد مقدس داشت، آنرا گاهی به صورت حضوری به برخی از مراجع تقلید مثل مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی قدس سره، مرحوم آیت الله پسندیده قدس سره (نماینده حضرت امام خمینی قدس سره) تحویل می‌ داد، و گاهی به دفاتر آنها تحویل می‌داد؛ و بعد از اینکه این حقیر طلبه و ملبس به لباس مقدس روحانیت شدم توسط اینجانب به دفتر مراجع عظام تقلید تحویل داده می‌شد. نکته حائز اهمیت این بود که با اینکه ایشان در آمد چندانی نداشت، ولی سال خمسی برای خود تعیین کرده بود و خمس اموال خویش را جدا می‌نمود و دیگران را نیز امر به معروف می‌کرد تا خمس اموال خود را بپردازند.

 

حج

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: یکی دیگر از واجبات مهم دین ما فریضه حج است که در قرآن و روایات بر آن تاکید شده است. چند نمونه از این آیات و روایات ذکر می ‌شود:

1- (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ) «و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى‌نیاز است.» (آل عمران آیه 97)

­2-) قال على علیه السلام: «اَللَّهَ اَللَّهَ فِی بَیتِ رَبِّكُمْ لاَ تُخْلُوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» على علیه السلام فرمود: «خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالى نگذارید زیرا اگر حج متروك شود نظر رحمت‏خدا از شما قطع خواهد شد.» (بحارالانوار ج 16 ص96)

3- (عن الصادق علیه السلام انّه قال: «مَا سَبِیلٌ مِنْ سَبِیلِ اَللَّهِ أَفْضَلَ مِنَ اَلْحَجِّ إِلاَّ رَجُلٌ یخْرُجُ بِسَیفِهِ فَیجَاهِدُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ حَتَّى یسْتَشْهَدَ». «امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ راهى از راههاى خدا برتر از حج نیست، مگر اینكه مردى شمشیر بردارد و در راه خدا جهاد كند تا شهید گردد.» (بحار الانوار ج 96 ص 49)

4- از برخی از روایات چنین استفاده می‌شود که کسی که حج بر او واجب شده ولی به حج نرفته، مسلمان از دنیا نمی رود؛ بلکه یهودی یا نصرانی از دنیا می‌رود، همانطور که شیخ صدوق در كتاب «من لا یحضره الفقیه» با اسناد خود از امام صادق علیه السلام از اجدادشان روایت مى‌كند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن وصیتى به أمیرالمؤمنین علیه السلام مى‌ فرماید: «یا عَلِىُّ! كَفَرَ بِاللَهِ الْعَظِیمِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَشَرَةٌ:... وَ مَنْ وَجَدَ سَعَةً فَمَاتَ وَ لَمْ یحُجَّ...» «‌ای علىّ! ده گروه از این امّت به خداى عزّوجلّ كافر شدند: (آنگاه یك یك آنها را بر مى‌شمرند تا مى‌رسند به تارك حجّ)؛ و از جمله آنان كسى است كه خداوند به او مكنت و قدرت بر اداء حجّ را اعطاء نموده، ولى از انجام آن سر باز زده و از دنیا رفته است.» (من لا یحضره الفقیه؛ ج‏ 4؛ ص 356)

«یا عَلِىُّ! تَارِكُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطِیعٌ كَافِرٌ؛ یقُولُ اللَهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعلَمِینَ.) (سوره آل عمران آیه ۹۷) یا عَلِىُّ! مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى یمُوتَ، بَعَثَهُ اللَهُ یوْمَ الْقِیمَةِ یهُودِیا أَوْ نَصْرَانِیا» «اى علىّ! كسی كه حجّ را ترك كند در حالی كه استطاعت بر اتیان آن داشته باشد او كافر است. خداى متعال مى‌فرماید: «از جانب خداوند بر عهده افراد مستطیع‌ فرض و واجب است كه حجّ خانه او را بجاى آورند. و كسی كه كفران نموده سر باز زند، پس بدرستى كه خداوند از چنین افرادى بى‌نیاز خواهد بود.»‌ای علىّ! كسی كه حجّ را به تأخیر اندازد تا اینكه مرگ او را فرا گیرد، خداوند او را در روز قیامت، یهودى یا نصرانى مبعوث خواهد نمود.» (من لا یحضره الفقیه؛ ج‏ 4؛ ص 368)

 

داستان شگفت‌آوری درباره عدم اسلام كسی كه حجّ واجب خود را عمداً انجام نداده است

استاد محمد ابراهیمی خاطرنشان کرد: علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی در جلد دوم کتاب مطلع انوار آورده است: مرحوم آیة الله الحقّ و الیقین فقیه معظّم آقای حاج شیخ جواد انصاری همدانی داستان عجیب و شگفت‌انگیزی درباره عدم اسلامِ مُسَوِّفِین حج (کسانی که فریضه حج را به تأخیر می‌اندازند و در أدای آن کوتاهی می‌ کنند) بیان فرمودند: یكی از تجّار معروف و مشهور همدان كه به صلاح و تقوی مشهور و معروف بود بواسطه عارضه مرض سكته قلبی فوت كرد؛ و فوت نابهنگام او أثر شدیدی در ارحام و بازماندگان و دوستان او گذاشت؛ شبانه، جنازه او را به قبرستان آورند تا فردا مراسم تغسیل و تفكین و تدفین را انجام دهند؛ و آوردن جنائز در وقت شب به قبرستان در صورتی كه میت در شب فوت كرده باشد، أمر رائجی است؛ و چه بسا در همان شب هم غسل و كفن نموده و دفن می‌كنند.
چون جنازه را گذاشتند و رفتند، مأمورین سئوال [عالم قبر] برای بازپرسی آمدند و گفتند: میخواهی از دین نصاری باشی و یا از یهود؛ تو از دین اسلام نیستی و بر این معیار از تو پرسش نخواهد شد! او فریاد برآورد: من مسلمانم: من اسلام دارم؛ من یهودی و نصرانی نیستم؛ گفتند: چون تو مرد متمكّنی بودی و استطاعت از حجّ را داشته‌ای و حجّ بجای نیاورده، مرده‌ای، بر دین اسلام نمرده‌ای! إن شئت یهودیا؛ و إن شئت نصرانیا.

او گفت: سوگند بخدا من مسلمانم و اعمالم چنین و چنان بوده است؛ نماز می‌خوانده‌ام، وجوهات اموال خود می‌داده‌ام، به فقرا و مستمندان مساعدت می ‌كرده ‌ام و درباره خلق خدا ترحّم می‌نموده‌ام.
گفتند: اینها بجای خود؛ ولی چون حجّ‌ نیاورده‌ای خداوند متعال تو را از زمره مسلمین به حساب نمی‌آورد؛ و هر كس مستطیع باشد و حج نكند، عاقبت أمر او همینطور خواهد بود؛ آنها شروع كردند به عذاب نمودن كه این بیچاره فریاد كشید:‌ای إمام حسین! آخر این همه من مجالس روضه خوانی تشكیل می‌دادم؛ و این همه در عزای شما شركت می‌كردم! آیا سزاوار است كه مرا در این موقع تنها و غریب بگذارید!؟

در این حال فوراً حضرت سیدالشهداء‌†حاضر شدند و گفتند: درست است آنچه می‌گوئی! ولی چون عمداً حج واجب را به تأخیر انداخته‌ای تا مرگ، گریبانت را گرفته است؛ فلهذا در حكم خدا و سنت الهیه چنین جاری شده است كه بر آئین اسلام نمیری! و من فقط برای تو یك كار می‌توانم بكنم و آن این است كه: شفاعت در نزد خدا كنم تا به تو عمر دهد؛ و حجّ خودت را انجام دهی؛ آن وقت به دین اسلام خواهی مُرد!

حضرت فرمودند: من اینك شفاعت كردم؛ و خداوند سی‌ سال به تو عمر داد؛ حَجَّت را بجای بیاور! آن مرد می‌گوید: من چشمان خود را باز كردم، دیدم در قبرستان تاریك تنها هستم و فقط یك قاری قرآن بر بالای سر نشسته و قرآن تلاوت می‌كند؛ او همین كه خواست وحشت كند؛ گفتم مترس؛ من زنده هستم!

اقوام و ارحام و فرزندان آمدند؛ و حیاتمان برای آنها آنقدر لذّت بخش بود كه قابل توصیف نیست. من آماده تهیه مقدّمات حج بیت‌الله الحرام شدم تا هنوز سر سال نرسیده بود كه موسم حجّ شد و من با كاروان از همدان به راه افتادیم.

در بیرون دروازه شهر كه بسیاری بدرقه ما آمده بودند؛ و ارحام و فرزندان من گریه می‌كردند و نگران حال من بودند كه شاید نتوانم از عهده حجّ برآیم و از دنیا بروم؛ چون مسافرت به حجّ در آن سنوات و اوقاتی كه می‌رفتند بسیار مشكل بود؛ و چه بسیار از حاجیان در راه می‌مردند.

من كه تا آن زمان قضیه شفاعت حضرت امام حسین علیه السلام و داستان تعذیب نكیرین و عدم اسلام مُسَوِّف حجّ را برای كسی بازگو نكرده بودم؛ و پیوسته مترصّد بودم تا ببینم چه می‌شود؛ آیا من موفّق به حج می‌شوم یا نه؟ در آن وقت، فرزندان را به دور خود جمع كردم و مطلب را برای ایشان گفتم؛ و گفتم كه مطمئن باشید من به سلامت بر می‌گردم و بیست و نه سال دیگر هم عمر می‌كنم.

و همین طور هم شد. او به سلامت برگشت؛ و پس از سی‌ سال از مرگ اول رحلت كرد؛ و چون مُرد او را در خواب دیدند با لباس حاجیان و عمامه و كلاه خاصی كه حاجیان به سر داشتند. چون در آن زمان تجار و سایر اصنافی كه به حج می‌رفتند پس از حجّ تا آخر عمر همان كلاه و دستار را بر سر می‌گذاشتند. او در خواب گفت: لله الحمد من را به آئین اسلام باز پرس و سئوال كردند و اینك هیچگونه ناراحتی ندارم؛ و در كمال خوش و آسایش به سر می‌برم. من از بركت امام حسین علیه السلام عمرم طولانی شد و حجّم قبول شد و ثواب سی ‌سال طاعت و بندگی حضرت حقّ جلّ و علا بر اعمالم افزوده شد.

شبیه همین داستان را مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانیŠ از استادش مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر برهان علیه السلام نقل می‌کرد که لحظه احتضار بر بالین سر یکی از متموّلین تهران حاضر بودیم و ایشان مرتب می‌گفت نصرانی نصرانی؛ بعد متوجه شدیم که حج واجب را انجام نداده بود و گویا از او سوال می‌شد می‌خواهی یهودی بمیری یا نصرانی ایشان می‌گفت: نصرانی نصرانی!

«حاجی» با اینکه مستطیع نشده و حج بر او واجب نشده بود، ولی با زحمت و مرارت فراوان از طریق یکی از کشورهای عربی(کشور قطر) به سفر معنوی حج مشرف شده بود.

 ایشان غیر از سفر حج، یک بار دیگر  نیز به سفر عمره مفرده مشرف شده بود، و اگر متوجه می‌شد کسی از فامیل که در داخل یا خارج از کشور بودند به استطاعت مالی رسیده و حج بر او واجب شده، به او نامه می‌نوشت و تذکر می‌داد که مستطیع شده است و باید به حج مشرف شود. (مطلع انوار ج2 - احوالات و آثار بزرگان و عرفاء بالله  – ص: 307)

 

ج, 02/12/1404 - 12:09