استاد ساعی ور مطرح کرد؛

نکاتی از آیات درباره حجاب

استاد محمد باقر ساعی ور از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع «حجاب در آیات قرآن» پرداخت.

/270/260/20/

این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: حجاب نقش مهمی در استحکام خانواده ها و همین طور پیام مهمی در حفظ عفت خانواده ها دارد. در جلسه گذشته به آیه جلباب، یعنی آیه 59 از سوره مبارکه احزاب پرداختیم؛ در این جلسه به آیه های 30 و 31 از سوره مبارکه نور اشاره خواهیم کرد؛ آیه ای که به عفت و پوشش می پردازد.

«قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (30) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31)»

 

مقدمه اول:

وی افزود: در بررسی این گروه از آیات، به دست می آید که «دین» نسبت به چشم و اعضای انسان دستوراتی دارد؛ بحث هم در رابطه با محدوده نگاه نیست؛ در هر حال، اسلام، مباحثی در رابطه با وجوب پوشش و حرمت نگاه دارد؛ اگر چه محدوده اش می تواند هر چه باشد. باید در نظر داشت که با بحثی فقهی، قرآنی و حدیثی رو به رو هستیم. اینکه خدا در رابطه با چشم و اعضای انسان دستور دارد، نشان دهنده آن است که انسان نسبت به اعضایش، به نسبت خدا مالک نیست؛ اینکه در  دنیای معاصر، آزادی های افراطی تحت عنوان «مالکیت انسان نسبت به اعضایش» مطرح می کنند، با «مکتب توحیدی» سازگار نیست؛ چون انسان در مقایسه با خدا نسبت به اعضایش مالک نیست؛ به همین خاطر است که خداوند دستور می دهد چشممان را کنترل کنیم و بدن را اینگونه بپوشانیم. پس اگر بعضی روشنفکران با تقلید از فرهنگ غرب، یک نوع «اومانیست» افراطی را تبلیغ می کنند، با مبانی توحید که مالکیت خدا نسبت به همه و از جمله نسبت به اعضایش، با توجه به خالقیت خدا نسبت به همه و انسان و اعضایش سازگار نیست. پس این کلام روشنفکران حرفی است بی مبنا و باطل؛ و نوعی تقلید از فرهنگ غرب است؛ با اینکه غالب روشنفکران با تقلید دشمنی دارند، حتی تقلیدهای صحیح، خودشان در تقلید کورکورانه غوطه ور هستند. پس انسان نمی تواند در رابطه با خدا نمی تواند بگوید که «من مالک اعضایم هستم» چرا که خدا به نحوه نگاه و نحوه پوشش انسان دستور داده است. این کلام که «به شما چه ربطی دارد که من چه می پوشم؟»، «به شما چه ربطی دارد من چگونه نگاه می کنم؟» با مالکیت خدا نسبت به انسان و اعضایش و خالقیت خدا نسبت به انسان و اعضایش منافات دارد. به عبارت مختصر، انسان نسبت به خدا آزاد نیست.

 

استاد ساعی ور در ادامه بیان کرد: البته می توان بحث های هرمنوتیک را به میان آورد و بیان کرد که «خدا این مطلب را نگفته است» اگر توانستید این مطلب را اثبات کنید، با استناد و استدلال می توانید آن را مطرح و حتی اثبات کنید؛ و الا اگر بیان شود در عین حال که این آیه را معنا کردیم و آیه بفرماید انسان باید پوششی داشته باشد، و با این وجود انسان بگوید من آزادم، این کلام درست نیست. بحث های هرمنوتیک و تاریخ مند بودن وحی در جای خود باید بیان بشود؛ اما ما احکام دین را تاریخ مند نمی دانیم؛ چون دلیلی بر آن نداریم؛ و وحی را هم به عنوان تجربه شخصی یک فرد نمی دانیم؛ این بحث ها، کلامی است و باید در جای خود، مبانی آن بحث و تحقیق بشود؛ اما آنچه که در جامعه مطرح می کنند، آزادی در مقابل احکام خداوند متعال است؛ نه آنکه احکام خدا را به گونه ای دیگر معنا بکنند.

 

مقدمه دوم

وی اضافه نمود: نکته دوم آن است که در قرآن می بینیم خدای متعال در مباحث عفت، به جزئیات هم اشاره کرده است؛ با وجود اینکه در مباحثی همانند نماز، صرفا به بیان کلیات اکتفا کرده است؛ ولی در بحث عفاف، می بینیم به ورود بچه به اتاق شخصی والدین، طرز پوشش، محارم و نامحرم های انسان هم اشاره شده است. این مطلب نشان می دهد که بحث حفظ عفت، نفش مهمی در سلامت و آرامش معنوی جامعه دارد. چه اینکه دو گونه آرامش داریم، آرامش جسمانی و آرامش روحی و امنیت معنوی؛ استرس ها و خواسته های هیجانی بعضا ناشی از بی عفتی ها و ناشی از بی دقتی ها در مسائل عفاف و حیا است.

 

مقدمه سوم

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: نکته سوم در مورد برخی از مغالطه هایی است که در رابطه با پوشش و عفت بیان می کنند. برخی مغالطه ای انجام می دهند و فکر می کنند پوشش و عفاف، هیچ رابطه ای با هم ندارد. می گویند ممکن است خانمی پوشش داشته باشد، اما عفت نداشته باشد؛ و یا عفت داشته باشد، اما پوشش نداشته باشد. به این شیوه مطرح می کنند تا به این نتیجه برسند که پوشش هیچ نقشی در عفت نداشته باشد.

 

وی افزود: این هم مغالطه ای بیش نیست. برخی از پوشش ها پیام خاص خود را دارد. من نمی خواهم بگویم برخی افراد که پوشش خاصی دارند، حتما بی عفت هستند؛ اما پوشش نامناسب، زبان بی عفتی است و پیام بی عفتی می دهد؛ نه آنکه آن شخص، بی عفت باشد. در جامعه، پوشش هم نباید پیام بی عفتی بدهد. جامعه باید به گونه ای باشد که انسان ها بدون اضطرابات ناشی از هیجانات بی عفتی، به راحتی فعال باشند. خوب است تا بار دیگر به آیه 30 از سوره نور، نگاهی بیاندازیم: « قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ» (30) در همین آیه بیان می شود: «ذلک ازکی لهم» با اینکه در ابتدا بحث پوشش می کند، اما در آخر می فرماید: این مطلب برای شما بهتر و پاکیزه تر است.

 

وی اضافه نمود: آیه دیگر، آیه 32 از سوره حجرات است؛ در این آیه شریفه در رابطه با صحبت کردن با ناز، می خوانیم: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا» (الأحزاب : 32) این آیه بیان می دارد که برای آنکه «فی قلبه مرض»، صحبت با ناز از زن، پیام خاصی دارد. شاید آیات دیگری هم به عنوان شاهد بوده باشد.

 

مقدمه چهارم

این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: حفظ حجاب در جامعه هیچ ربطی به بهشت رفتن فرد با حجاب ندارد. بلکه بحث از سلامت روانی جامعه است. این هم مغالطه ای است که می گویند: «ما نمی خواهیم شما ما را به بهشت ببرید.» مگر در جامعه می خواهیم شخص را به بهشت ببریم؟! یعنی در جامعه باید سلامت معنوی، امنیت معنوی پا بر جا باشد. شاید فرد، در زندگی فردی خود، فرد بی عفت و فاسد باشد؛ آن ربطی به جامعه ندارد. بحث هدایت، بحث فرهنگ، و بحث تبیین حجاب و تبیین پوشش، بحث جدایی است؛ و بحث رعایت پوشش در جامعه بحث جدایی است. هدایت انسان با تبیین است؛ اما سلامت روانی جامعه با پوشش است. در باب پوشش از سلامت معنوی جامعه صحبت می کنیم؛ نه هدایت شخص. هدایت شخص، ربطی به رعایت پوشش در جامعه ندارد.

 

مقدمه پنجم

استاد ساعی ور خاطرنشان کرد: از آیه های 30 و 31 سوره نور، چند دستور برداشت می شود. دستور اول، نسبت به نگاه کردن و نظر است. چه مرد و چه زن، باید به آنچه که حرام است، نگاه نکنند. خداوند هم به مرد دستور داده است چشمش را نسبت به برخی اعضاء، انصراف بدهد و خیره نشود؛ نه اینکه چشمش را ببندد و در جامعه فعالیت نکند؛ بلکه باید چشمش را نسبت به اعضاء ببندد و نگاه نکند. این نکته هم برای مرد و هم برای زن است؛ در بحث نظر، مرد و زن نداریم. چنانچه آیه شریفه می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا .. و قل للمؤمنان یغضضن ...»

 

وی افزود: دستور دوم بحث حفظ مرد و زن است از اینکه دیگران به اعضای تحریک کننده هوس اینها نظر کنند؛ هم مؤمنین و هم مؤمنات باید «فروج» را حفظ کنند. اعضای عفتشان را حفظ کنند. عریان بودن در این دو آیه حرام اعلام شده است و زن و مرد باید خودشان را حفظ کنند.

 

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: هم بحث نظر و هم بحث حفظ از برهنگی از نکات مهم این آیه شریفه است که در رابطه با هم مردان و هم زنان مؤمن است.

 

وی اضافه نمود: دستور اختصاصی برای خانم ها هم در این رابطه وجود دارد؛ چون خانم به نوعی طبیعت جذاب و دل ربایی دارد و مظهر جمال الهی است؛ این امر سبب شده است که خداوند متعال حکمی اختصاصی هم برای خانم ها مطر کند. آن هم اظهار نکردن زینتشان است. می فرماید: «لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» نباید زینتشان را آشکار کنند؛ مگر آن مورد که خود به خود آشکار است.

 

نکات تفسیری و فقهی این آیه شریفه

نکته اول

استاد ساعی ور خاطرنشان کرد: اینکه خانم نباید زینت خود را آشکار کند، منظور از «زینت» چیست؟ احتمالاتی داده شده است. برخی از افراد، آن را به معنای «بدن خانم» گرفته اند؛ که خانم نباید بدنش را آشکار کند و باید بر بدنش پوشش بدهد؛ مگر آن اعضا که خود به خود آشکار است؛ مانند مچ دست و صورت.

برخی آن را «خودِ زینت» معنا کردند؛ یعنی زن ها نباید زینت خود، همانند النگو و گردنبند و گوشواره و ... را آشکار کنند. بالملازمه محل های زینت هم نباید آشکار بشود؛ مگر آنچه که خود به خود آشکار است؛ همانند «انگشتر».

برخی آن را کنایه از «محل زینت» دانسته اند. یعنی اگر گردنبند، بیرون از بدن خانم باشد، زینت نیست؛ بلکه زمانی که در بدن خانم است، زینت است؛ پس اینکه می فرماید: زینت هایتان را آشکار نکنید، یعنی محل زینت، و سینه و گوش و گردن را آشکار نکنید؛ مگر آن موارد که خود به خود آشکار است، همانند دست.

این آیات نشان می دهد بر خانم واجب است محل زینت و خود زینت را پوشش بدهد و آشکار نکند.

 

نکته دوم

این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: نکته دوم در رابطه با این فقره است: «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» خانم ها باید خمارهایشان را بر سینه ها و گردنشان بپوشانند. خمار، یعنی مقنعه و روسری؛ این بیان نشان می دهد که آیه، مفروغ عنه گرفته است که «سر باید پوشانده بشود»؛ اما سر پوشیده بشود، گردن و سینه پوشیده نشود، که مرسوم دوران جاهلیت بود که از گوش مقنعه ها را نگاه می داشتند و سینه و گردن را آشکار می کردند. آیه می فرماید اینگونه نباشید و خمارها و روسری هایتان را به گونه ای بپوشانید که سینه و گردن را هم بپوشاند.

 

وی افزود: پس عبارت اولی در رابطه با محل زینت است که به سینه و گردن بر می گردد که زینت می کنند؛ عبارت دوم به نحوه پوشش روسری و مقنعه است.

 

وی اضافه نمود: از عبارت اول می شود استفاده کرد اگر از آیه استنباط «زینت» کنیم، و نه «محل زینت»، خانمی که لباس زینت و لباس مجلسی پوشیده، زینت را هم نباید آشکار کند؛ ولو بدنش آشکار نباشد. مگر آن زینت هایی که خود به خود آشکار هستند. حتی لباس های زینتی و دلربا از لحاظ رنگ و جلوه نباید آشکار بشود. (طبق این احتمال از آیه)

 

استاد محمد باقر ساعی ور خاطرنشان کرد: نتیجه کلام آن شد که خدا در رابطه با پوشش و نحوه پوشش دستور داده است. خدا دستور داده است موی خانم، گردن و سینه خانم، پوشیده باشد. این دستور، قدر متیقن آیه است. و مسلمان معتقد به قرآن باید آن را رعایت کند و خدا این خواسته را از مؤمن و مسلمان دارد.

 

نکته آخر

وی افزود: نکته دیگر، درباره خلخال است؛ زینتی که زن های دوران جاهلیت از آن به عنوان زینت در پا استفاده می کردند؛ آیه می فرماید نباید برای آنکه زینت هایشان آشکار بشود، پایشان را محکم به زمین بزنند. «لیعلم ما یخفین من زینتهن» نباید در جامعه، خانم را در این سطح پایین بیاوریم که جلب کننده انسان ها باشد؛ در سطح اینکه دلرباینده در جامعه باشد، تنزل داد. خلقت، هدف والایی برای مرد و زن در نظر گرفته است. نه اینکه در جامعه اشباع کننده هوس های حیوانی باشند.

 

این استاد حوزه علمیه قم اضافه نمود: اسلام خواسته است لذت های جنسی و لذت های زناشویی در جامعه مطرح نشود. نباید به گونه ای باشد که این احتیاجات در جامعه تأمین بشود و استحکام خانواده ها سست گردد. این دستورات، استحکام دهنده خانواده ها است..

 

د, 12/01/1401 - 17:45