استاد ساعی ور مطرح کرد؛

پاسخ به شبهاتی درباره حجاب

استاد محمد باقر ساعی ور از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع «پاسخ به شبهاتی در مورد حجاب» پرداخت.

/270/260/20/

این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: یکی از مباحثی که مربوط به خانواده در قرآن است و به نوعی سلامت معنوی خانواده را تأمین می کند، و یکی از عوامل استحکام خانواده است، بحث «حجاب در جامعه» است. حجاب، یک پوشش خاصّی است که اسلام برای خانم واجب کرده است؛ در جلسات قبل، به برخی از آیات، که مربوط به بحث حجاب بود، اشاره کردیم. در این جلسه می خواهم شبهاتی که مربوط به حجاب است را بیان کنم و جواب هایی را که به نظرم می رسد، بیان کنم. قبل از آن، باید مقدمه ای گفت؛ اگر شبهه و سؤال به انگیزه رسیدن به حقیقت باشد، پلی به سمت کمال است؛ اما اگر شبهه بهانه ای برای قبول نکردن باشد، مربوط به بحث علمی نیست؛ بلکه بهانه گیری برای فرار از حقیقت است. قرآن کریم در برخی از مباحث دینی همانند معاد، مطرح کرده است که برخی از جنبه یافتن حقیقت، سؤال از قیامت نمی کنند؛ بلکه از جنبه شهوت و فرار از مسئولیت، انکار قیامت می کنند و سؤالشان از زمان برپایی و چگونگی آن، بهانه ای است تا مسئولیت قبول نکنند. پس هیچ اشکالی ندارد که انسان شبهه داشته باشد؛ اما نباید در شبهه بماند و به دنبال بهانه هم نباشد. علامتش هم این است فرد طالب حقیقت، تنها نباید حرف بزند، بلکه گوش هم باید بکند. در آیات قرآن مطرح  می شود که برخی از مشرکین به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می آمدند تا تنها با حضرت جدال کنند؛ حرف خودشان را بزنند و بروند. گفتگوی سالم آن است که حرف طرف مقابل را هم بشنویم. اگر فقط حرف خودمان را زدیم و رفتیم، پیگیر حقیقت نیستیم؛ بلکه به دنبال بهانه می گردیم. باید افرادی که دم از بحث های حقوق زن و بحث حجاب و آزادی می زنند، اگر انصاف دارند، باید حرف های طرف مقابل را هم بررسی کنند. در بحث علمی هم باید حرف بزنیم و هم حرف گوش کنیم. هم حرف می زنیم، با استدلال حرف بزنیم، و هم حرف را با استدلال رد کنیم. مواردی مانند «دلم نمی خواهد»؛ «از آن خوشم نمی آید» و کلامی شبیه آن ارزشی ندارد. آنچه که در مباحث علمی ارزش دارد، آن است که بیان شود این دلیل برای آن مدّعا است و این مطلب، نقد آن مطلب است. باید گفت این مطلب را قبول نمی کنم؛ چون این نقد بر آن است. اینگونه باید بحث علمی داشت؛ فضا را با شانتاژ، تبلیغ، حرف های توخالی مغالطه کردن، هیچ بحث علمی نیست. پس مقدمه اول آن شده است که سؤال و شبهه با بهانه فرق دارد. و علامتش، تحقیق و مطالعه و صحبت با استدلال است.

 

اولین شبهه آیه «لا اکراه فی الدین»

استاد ساعی ور در ادامه بیان کرد: شبهه می کنند که در دین، اکراهی نیست؛ پس نباید کسی را به حجاب مجبور کنیم. در پاسخ باید گفت اولا معنای این آیه چیست؟ آیا معنای آیه همین است که برخی برای فرار از مسئولیت و واجبات الهی بیان می کنند؟ در این آیه یک بحث انسان شناسی است. ایمان، یک بحث قلبی است؛ و در بحث قلبی، جبر راه ندارد و امور قلبی جبر پذیر نیست. شما می توانید کسی را با مجبور کنید که با زبان، شهادتین بگوید؛ اما شهادتین قلبی را با قلب نمی توان بیان کرد. باید قانع بشود و باید بفهمد و خودش ایمان بیاورد. نمی توان کسی را مجبور به ایمان کرد.

 

وی افزود: اما در دین، واجبات و محرمات داریم؛ افعال، قابل الزام است. اگر یک فرد، حق دیگری را ندهد، اموالش را می فروشند و حق طلبکار را می دهند. افعال انسان قابل الزام است. الزامات و حقوق و قوانین به خاطر آن است که افعال انسان، قابل الزام است. قانون یعنی الزام. پس «لا اکراه فی الدین» مربوط به امر قلبی است و امر قلبی قابل الزام نیست و هیچ ربطی به عالم تشریع ندارد. انسان تکوینا جبر پذیر نیست؛ چون ایمان امری قلبی است.  پس در رابطه با این آیه باید گفت که مربوط به «انسان شناسی» است؛ و نه بحث فقهی؛ که بیان کنند انسان تشریعا جبر پذیر نیست. انسان جبر پذیر است؛ اگر قواعد را قبول نکند. این بحث، تنها در بحث حجاب نیست؛ بلکه در کل دنیا قوانین، مساوی با الزامات است. در دین هم، انواع الزامات داریم؛ مانند الزامات حقوقی، الزامات قضایی، الزامات جزایی، سایر الزامات؛ «لا اکراه فی الدین» ربطی به بحث شریعت، قانون، حقوق ندارد؛ بلکه این آیه، آیه ای فلسفی و انسان شناسی است.

 

شبهه دوم؛ حجاب، مانع فعالیت های اجتماعی است.

استاد ساعی ور خاطرنشان کرد: شبهه می کنند که فعالیت نصفی از جمعیت یک کشور، با حجاب، می خوابد؛ این هم دروغ عجیبی است که بدون تحقیق بیان شده است. شاید عکسش درست باشد که «اگر افراد، به شکل مختلط، با لباس های زننده و جذاب، با وضعیت غیر عادی آرایش، با هم کار کنند، محیط کار، تبدیل به محیط غیر مناسب خواهد شد و راندمان کار، کاملا کم می شود و از هدف خود، منحرف خواهد شد. این هم نباشد، زندگی محجبه ها نشان می دهد، فعالیت هایی که انجام می دهند، حجاب هیچ مانعی برای انجام کار آنها نبوده است. ممکن است در یک فرهنگ و آداب و رسومی، انسان هایی مانع از انجام فعالیت آنها بشوند؛ این مطلب، ربطی به بحث حجاب ندارد.

 

شبهه سوم دلت پاک باشد

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: شبهه می کنند که دلت پاک باشد. ممکن است که ظاهر انسان، خوب باشد، اما در دل، پاک نباشد. این هم مغالطه ای است که می گویند. مگر کسی گفته است که دل انسان پاک نباشد؟ اما نکته در این است که دل انسان با عمل صالح است که پاک می شود. این هم بحثی انسان شناسانه است. تا به روح، غذا ندادید، روح، سالم نمی شود. روح، با عمل صالح، یا عمل فاسد، تنزل، یا رشد می کند. در هر حال، انسان با عملش به روحش غذا می رساند. بیان آنها مغالطه است و گویی عمل انسان، هیچ نقشی نسبت به روح انسان ندارد.

 

شبهه چهارم الانسان حریص علی ما منع»

استاد ساعی ور خاطرنشان کرد: شبهه می کنند که اگر چیزی بر انسان ممنوع بشود، انسان نسبت به آن حریص می شود. این هم مغالطه ای است که ناشی از عدم شناخت انسان است. نوعا کسانی که این شبهه ها را مطرح می کنند، برای توجیه نحوه زندگی خودشان است. اهل دقت و اهل فضل و مطالعه و تحقیق در  این موضوعات نیستند؛ و تنها می خواهند زندگی خود را توجیه کنند.

 

وی افزود: از لحاط انسان شناسی، غرایز انسان با فضای باز سیر نمی شود. بیان آنها ناشی از عدم شناخت انسان و غرایز انسان، و مخصوصا غرایز جنسی انسان است. فکر می کنند انسان با فضای باز و با روابط باز سیر می شود و میلش تمام می شود و مسیر پاک و سالمی پیدا می کند. غرایز انسان مانند آتش است. هر مقدار به او غذا داده بشود، باز طمعش بیشتر می شود؛ ببینید تنوع هایی که در برخی از کشورها نسبت به جنس مخالف، از جنس انسان به حیوانات است، حکایت از آن می کند که اگر غرایز کنترل نشود، شعله ور می شود و سرمایه های انسان را خراب می کند. پس اولا اینگونه نیست که غرایز انسان با فضای باز سیر بشود. ثانیا مگر اینگونه است که اسلام می خواهد غرایز انسان را محکوم و پایمال کند؟! اسلام می خواهد غریزه را کنترل کند. پس بهترین روش، تعدیل غریزه است که نه شعله ور بشود و نه خاموش و سرکوب بشود. از این رو هم تراز با حجاب، به بحث نکاح توجه داده است که چقدر ثواب دارد. به همین خاطر، احکام دین، مجموعه به هم پیوسته ای است و فقط بحث حجاب نیست بلکه کنار آن، بحث ازدواج و ساده گیری و تسر یع در بحث ازدواج است؛ این موارد حکایت از آن می کند که این غرایز نه کاملا سرکوب بشود؛ و نه کاملا آزاد باشد که منجر به خرابی زندگی انسان بشود. این دروغ کامل است که می گویند با فضای باز، عطش روحی انسان از بین می رود.

 

شبهه پنجم کدام آیه می گوید که حجاب واجب است؟

این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: می گویند آیه ای برای وجوب حجاب نداریم؛ باید گفت در جلسات گذشته دو آیه را در رابطه با حجاب بررسی کردیم. علاوه بر اینکه حجاب، به واسطه ادله واضح و روشنش، ضرورتی فقهی است.

 

شبهه ششم آزادی انسان در انتخاب

استاد ساعی ور خاطرنشان کرد: می گویند انسان آزاد است و خودش می داند. نحوه پوشش انسان به خودش ربط دارد و به دیگران ربطی ندارد. این هم مغالطه است؛ اگر چه به دیگران ربطی ندارد؛ اما به خدا ربط دارد. انسان نسبت به خدا آزاد نیست. انسان نسبت به دیگران است که آزاد است. به همین خاطر اگر خدا جعل ولایت نکرده بود به شکل امر به معروف و نهی از منکر، به دیگران هم ارتباط نداشت. وقتی خدا امر به معروف و نهی از منکر را مطرح می کند، می فرماید: «انما المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض» ولایت متقابل جعل کردم برای انسان ها؛ که همدیگر را دعوت به نیکی ها و نهی از بدی ها کنند. این ولایت، جعل الهی است.

 

وی افزود: انسان نسبت به خدا عبد است؛ عبد بودن گاه از جنبه عرفانی بحث می کنیم؛ آنگاه می گوییم خدا از خود من به خود من نزدیک تر است. یک بار انسان می گوید: «من خودم می دانم که چکار کنم»؛ یک بار است که انسان می گوید جان جانان او چه می گوید؛ چرا که او از من به خودم نزدیک تر است و او بیشتر از من می داند که من به چه نیاز دارم. او از «خودم» هم به من نزدیک تر است. آنکه از خود من به خود من نزدیک تر است، اوست که به من می گوید چه کنم.

 

وی اضافه نمود: از جنبه حقوقی خدا مالک و خالق انسان ها است. وقتی مطرح می کنید که «من آزادم» منشأ آزادی شما چیست؟ منشأ آزادی شما مالکیت است. خدا که مالک شما است. بر اساس جهان بینی توحیدی خدا است که مالک ما است. ما مملوک خدا هستیم؛ پس نسبت به خدا آزاد نیستیم. آزادی در مکتب غرب، بر اساس اومانیست و انسان محوری است؛ و نه خدا محوری. به همین خاطر در فضای دین، بحث از واجب و حرام است. واجب، یعنی باید این کار را انجام بدهیم؛ در واجب، وجوب و لابدیت است؛ دلیل آن، خالقیت و مالکیت و ربوبیت خدا است. همان است که می فرماید: «أطیعوا الله».......... مبنای اطاعت، خالقیت و مالکیت خدا است.

 

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: از جنبه بحث قرآنی نیز باید گفت اگر انسان خدا را عبادت کند و دستورات خدا را عمل کند، رشد کامل می یابد؛ چون او نیازهای من را بهتر از من می شناسد. بحث شناخت نیازهای انسان و شناخت راه رشد انسان، بحثی قرآنی است.

 

حجاب حق الله است؛ نه حق الناس

استاد ساعی ور خاطرنشان کرد: انسان حق ندارد در آن مسائل، خودش تصمیم بگیرد. آبرو حق الله است؛ عزت حق الله است؛ عفت، حق الله است. انسان نمی تواند جایی برود و آبروی خودش را زیر سؤال ببرد. انسان نمی تواند شخصیت خودش و آبروی خودش را بفروشد؛ چون آبروی انسان برای خودش نیست؛ چنانچه اعضای انسان هم برای خود انسان نیست. همین طور حجاب هم حق الناس نیست که طرف بگوید من تشخیص می دهم حجاب داشته باشم یا نداشته باشم. حجاب حق الله است؛ چون خدا دستور داده، باید عمل بشود. مگر اینکه انسان، ملحد باشد و خدا را و خالقیت و مالکیت او را قبول نکند، که بحث در اینجا، بحث توحیدی است. اگر انسان مسلمان است و توحید و رسالت و خالقیت و مالکیت خدا را قبول دارد، نمی تواند بگوید «من نسبت به خدا آزاد هستم.»

 

شبهه حجاب از عفت جدا است.

این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: می گویند حجاب زا عفت جدا است. انسان باید عفاف داشته باشد. عفاف بحثی درونی است. انسان از درون باید عفاف داشته باشد. حجاب، بحثی بیرونی است و ظاهری است. آنکه مطلوب است، عفت است و نه حجاب. این هم فریب دادن خود است. بی حجابی، زمینه بی عفتی است. اگر چه درست است که لازمه بی حجابی، بی عفتی شخص باشد، هر ادا و اطواری پیام دارد. طرز ایستادن، حرف زدن و طرز لباسش هم پیام دارد. وقتی انسان آرایش می کند و با وضعیت ناجوری با فردی صحبت می کند، پیام دارد. درست است که معنای حجاب با عفت فرق می کند، اما بی حجابی، پیام دارد. آرایش زننده ای که بعضی در جامعه مطرح می کنند، پیام می دهند.

 

وی افزود: از این رو قرآن کریم آیه جلباب را بیان می دارد و دستور می دهد جلباب داشته باشید تا به عفت شناخته بشوید؛ تا به شما متلک نینازند؛ نه اینکه شما اگر بی حجابید، لزوما بی عفت هستید. اگر چه حجاب با عفت دو معنا دارند، اما طرز لباس، در جامعه پیام دارد؛ از این رو بحث حجاب و عفاف جدا است؛ اما یکی زمینه دیگری است.

 

س, 10/27/1401 - 18:03