اشاره:
هدف از فراگیری دروس حوزوی چیزی جز ارشاد و هدایت مردم به حقایق الهی نیست و تبلیغ رسالات خدایی وظیفه اصلی تمام انبیاء و اولیاء الهی بوده و هست. اما تبلیغ در هر عصر و مصری شرایط و ضوابط ویژه خود را می طلبد و هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. تبلیغ امروز در غوغای تبلیغات و هیاهوی رسانه ای، امری حیاتی و خطیر است که برای فراگیری آن بایستی از پیشکسوتان این مسیر بهره برد. یکی از مبلغان موفق و خطیبان برجسته کشوری، استاد نظری منفرد است که بی شک از پیشگامان پیروز در این جبهه فرهنگی است. برای بهره گیری از نصایح و رهنمودها در زمینه تبلیغ پویا و به روز و کارآمد به سراغ ایشان رفتیم و نوشته حاضر، حاصل گفت و گو با این دانشمند وارسته است.
سوال1: بعنوان یک مبلغ و خطیب موفق، بفرمایید که یک تبلیغ موفق چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
ویژگیهای تبلیغ خوب به سه بخش تقسیم می شود، بخشی مربوط به خود امر تبلیغ یا همان رساندن به مخاطبین و مستمعین است، بخشی مربوط میشود به مبلّغ و برخی هم به مستمع و آن کسی که قرار است این پیام به او برسد مربوط میشود. هدف از تبلیغ رساندن سلسله مسائلی است که در راستای رشد انسان و رسیدن به کمال وی مؤثر است. اساساً تبلیغ مسؤولیتی است که خدای متعال از همان آغاز آفرینش بر عهده انبیاء گذاشته و بایستی این رسالت درست انجام شود. خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: «الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ» (احزاب، 39) در حقیقت یک مبلّغ رسالات الهی را میرساند، با این تفاوت که انبیاء بدون واسطه رسالتشان را از وحی میگیرند و مبلغین از پیامبر یا از اوصیای پیامبر و ائمه (علیهم صلوات الله) دریافت می کنند. در آیه شریفه «الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ» (احزاب، 39) ویژگی مبلّغ بیان شده است؛ مبلّغ بایستی تنها خدای متعال را در ابلاغ رسالتش مد نظر بگیرد و فقط از او بهراسد نه از دیگران.
پیش از هر چیز بایستی از شرایط تبلیغ شروع کنیم. اولاً بایستی محتوای تبلیغ درخور مخاطب باشد. اگر محتوای تبلیغ درخور مخاطب نباشد تأثیری نمیگذارد حتی اگر مخاطب، مخاطب مساعدی باشد. یعنی باید سطح محتوا با سطح مخاطب هماهنگی داشته باشد تا تبلیغ مؤثر واقع شود. بدین جهت است که رسول خدا (ص) فرمودند که: «نحن مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ نُكَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِم» یعنی محتوای تبلیغ باید در سطح مخاطب باشد تا اثر ببخشد. نکته دیگری در امر تبلیغ این است که محتوای تبلیغ هدایت کننده باشد نه گمراه کننده. از آنجا که سخن از تبلیغ دینی است، محتوا نیز بایستی محتوای هدایت کنندهای باشد. وقتی مبلّغ بر کرسی تبلیغ نشست باید بداند آن چه ابلاغ میکند مضلّ است یا هادی، ارشاد است یا اضلال. گاهی ممکن است محتوای تبلیغ به دلالت مطابقی اضلال نباشد اما لوازم اضلالی داشته باشد پس باید به آن لوازم هم توجه شود. این نکته را از اسلام و از همین آیه شریفه الهام گرفتیم: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» (فصلت، 33) دعوت باید به سوی خدا باشد نه به سوی شیطان، چه با دلالت مطابقی چه دلالت التزامی. نکته دیگری که بایستی در امر تبلیغ مورد توجه قرار بگیرد شکل و آرایش تبلیغ است و اینکه چگونه باید تبلیغ کرد. آیا با خشونت یا با لینت و نرمش بایستی تبلیغ را برساند که این هم نکتهای است. البته این امر هم ویژگی تبلیغ است هم مبلغ. ممکن است در تبلیغ واژههایی به کار برود، که اثر نامطلوب و منفی در مخاطب بگذارد. خدای متعال به موسی و هارون میفرماید: «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى * فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى» (طه، 43 و 44).
مخاطب هم بایستی زمینه مساعدی در داشته باشد. اگر فاعل در فعالیتش کامل باشد اما قابل در قابلیتش کامل نباشد پیام را دریافت نمی کند. همانطور که در عصر رسول خدا (ص) عدهای بودند که خدای متعال در باره آنها فرمود: « سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» (بقره،6) فاعلیت پیامبر در امر تبلیغ بدون خدشه است. هیچ نقص و کمبودی در وجود مقدس پیامبر و ائمه طاهرین (علیهم صلوات الله) نبوده است و اگر نقصی بوده در قابل است. به قول شاعر: باران که در لطافت طبعش خلاف نیست / در باغ لاله روید و در شورهزار خس. خداوند متعال در آیهای همین معنا را بیان کرده و میفرماید: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً» (اعراف، 58) بر تمام نقاط زمین باران میبارد اما زمینی، زمین مساعد است و «یخرج نباته» و یک زمین، زمین مساعدی نیست و «لایخرج الا نکدا».
سؤال 2: مخاطب شناسی یکی از نکات اصلی تبلیغ است، چه راهکارهایی برای شناسایی دقیق مخاطب در تبلیغ پیشنهاد می فرمایید؟
مبلغ بایستی ارزیابی درستی راجع به مخاطب داشته باشد و گرنه تبلیغش مؤثر نخواهد بود. راهکارهای مختلفی برای شناختن مخاطب وجود دارد، گاهی مبلغ به یک مجموعه علمی دعوت میشود و طبیعی است کسانی که در آن مجموعه شرکت میکنند، علمی هستند و پیش از حضور بایستی سطح حضار را در نظر بگیرد که آیا حوزوی اند یا دانشگاهی. گاهی شناسایی مخاطب به این نحو امکان ندارد. مبلغ میتواند قبل از حضور در آن جلسه خطابه از دعوت کنندهها جویا بشود که مخاطبین چگونه هستند و آیا از سطح علمی بالایی برخوردارند یا متوسط یا پایین یا اینکه مخلوطی از افراد فرهیخته و متوسط و بیسوادند.
گاهی هیچ کدام از اینها مُیّسر نیست. فرض کنید که بصورت تصادفی به جلسهای دعوت شده اید در این شرایط میتوان با نگاه به چهره مستمعین، مخاطبشناسی کرد، گاهی هم در همان بدو ورد با پرسش از بعضی از افراد می توان مخاطب را شناخت و اگر از هیچکدام از این راهها نتوانست مخاطب را بشناسد در جلسه اول مطالبی را عنوان می کند و از بازخورد آن می تواند، سطح مخاطبان را شناسایی کند.
سؤال 3: بهترین زمان برای ورود طلاب به عرصه تبلیغ چیست؟
این سؤال را بایستی تفصیل داد. اگر کسی بخواهد در سطح بالایی تبلیغ کند بایستی دارای تحصیلات عالیه باشد. سرمایه مبلغ دانستنیهای اوست. این شخص باید مدت زمان بیشتری در حوزه علم بیاموزد و علوم بیشتری را کسی کند. اگر می خواهد به تبلیغ معمولی برود تا مسائل اخلاقی را بیان بکند سطح بالایی را نمی طلبد. امروز تبلیغ با گذشته فرق میکند. تبلیغ امروز تنها خطابه نیست. شخصی که میخواهد در محیط دانشگاه تبلیغ و برای دانشگاهیان سخنرانی کند بایستی قدرت پاسخگویی نسبت به شبهاتی که نوعاً اعتقادی و کلامی است داشته باشد. بنابراین ما نمیتوانیم دقیقاً برای همه یک سطح را مشخص کنیم. برای تبلیغ معمولی در یک روستا، یک شهری و یک مسجد و طرح مسائل اخلاقی یک اقتضائاتی لازم است برای تبلیغ و تفسیر قرآن یک اقتضاء که بایستی با تفسیر آشنا باشد. به هر حال برای تبلیغهای معمولی تا حد رسائل و مکاسب کفایت می کند و هر مقدار بالاتر باشد طبیعتاً کارایی بیشتری خواهد داشت.
تبلیغ در حقیقت آن ثمره و بری است که از حوزه برمیآید که نباید نادیده گرفت. تمام این درسهای حوزوی برای این است که ما پیام دین و اسلام را به مردم برسانیم. تبلیغ از یک جایگاه بسیار مهمی برخوردار هست و در حقیقت شغل انبیاء است. انسان نمی تواند از این نکته غافل و ممحض در درسهای حوزوی باشد. درسهای حوزوی بسیار خوب است اما نیاز شدید این است که آن چه که یافتیم به دیگران منتقل کنیم. تنها ممحض در حوزه نشویم و این یک وظیفه همگانی برای همه آقایانی است که در حوزه مشغول به تعلیم و تعلّم هستند.
سؤال 4: سیره علمای سلف در امر تبلیغ چگونه بوده است؟ چه توصیه هایی نسبت به امر خطیر تبلیغ به طلاب می فرموند؟
آن مقداری که در خاطرم هست و از شخصیتهای و مراجع بزرگوار گذشته به یاد دارم سفارش آنان به امر تبلیغ بود، حتی میگفتند مردم رساله را که یک وظیفه عملی است از کانال تبلیغ میشناسد.
استاد ما مرحوم آیتالله آقا میرزا هاشم آملی (رحمة الله علیه) در امر تبلیغ خیلی سفارش میکردند و اگر طلبهای در ایام تبلیغ در شهر خود می ماند، خودشان مستقیماً او را اعزام می کردند. در ایام تبلیغ ما را برای جاهایی که عالم و روحانی ندارند میفرستادند. به خاطر دارم که مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی (رضوان الله تعالی علیه) در جلسات خصوصی به من میفرمودند که طلبه بایستی تبلیغ برود و در تبلیغ مسائل دینی را برای مردم بیان کند. میفرمودند از استفتائاتی که از من میشود و سؤالهایی که می پرسند مطلع میشوم که چقدر مردم از مسائل اولیه دینی بیگانه هستند. به من سفارش می کردند که فلانی در منبر اخلاص داشته باش، آثار وضعی را خدای متعال بار میکند؛ تو نمیخواهد دنبال آثار وضعی مثل شهرت و پول و امثال اینها باشی. یعنی لازم نیست که ما آن مسائل را مد نظر داشته باشیم که آن آثار خودش بار میشود.
سؤال 5: گاهی در حوزه علمیه این تلقّی وجود دارد که خطیبان و سخنرانان، روحانیان کم سوادی هستند که عالم و مجتهد نیستند، حال آنکه بسیاری از مراجع عظام تقلید، سخنرانان برجسته ای بودند. نظر جنابعالی در این باره چیست؟
این سؤال را بایستی به اصطلاح ریشهیابی کرد و ببینیم چرا یک چنین وضیعتی به وجود آمد. علت این بود که شاید در گذشته هر کسی مختصر سوادی پیدا میکرد و میتوانست روضهای بخواند، لباس روحانیت میپوشید و منبر می رفت لذا منبری، مشهور به روضهخوان هم شده بود. این تلقی و این حکم البته ناصواب بود. در حالی که منبر یک جایگاه مهم بوده است. ائمه (علیهم صلوات الله) خودشان منبر میرفتند. حضرت سجاد(ع) آن منبر مهم را در شام رفتند. امیرالمؤمنین(ع) خطابههایی که داشتند. پیغمبر خدا سخنرانی می کردند و در مسجد مدینه منبر میرفتند. این داوری یک داوری نادرستی است. ما منبریهایی داریم که از دانش لازم حوزوی برخودار هستند. مدرّس هستند، بعضی از مراجع بزرگوار در گذشته منبریهای توانایی بودند منتها به لحاظ سن و سال منبر را ترک کردند برخی هم هنوز بعد از این که به مقام مرجعیت رسیدند سخنرانی میکنند. به هر حال منبر رفتن یک منصب و پستی است که قداست دارد. من فراموش نمیکنم یکی از مراجع بزرگوار به من فرمودند که اگر از من سؤال کنند مرجع شدن مشکلتر است یا منبری خوب شدن؟ میگویم منبری شدن. چون خودم منبری بودم و مرجع هم شدم. چون اگر یک شخص استعداد خوبی داشته باشد و درس بخواند مرجع میشود. اما اگر شخصی استعداد خوبی داشته باشد و کار بکند منبری نمیشود. منبری شدن جدای از علم و دانش یک هنر است و این هنر را هر کسی ندارد. خدا رحمت کند یکی از بزرگان ایشان به من میفرمودند که من خیلی دوست دارم منبر بروم اما نمیتوانم چون بیانم یک بیان رسایی نیست. چیدن مطالب در کنار هم مثل آیه و روایت و تاریخ و نکات اخلاقی، هنر است. ممکن است کسی از دانش فراوانی برخودار باشد اما این دانش را نتواند به مردم ارائه بدهد. بنابراین تنها با درس خواندن آدم منبری لایق و کامل نمیشود بلکه بایستی ممارست بکند، خطابه در حقیقت یک فن است.
سؤال 6: گر چه منبر یک رسانه سنتی تبلیغی است، اما تبلیغ عرصه های دیگری نیز دارد، لطفا کمی درباره دیگر عرصه های تبلیغی مطالبی بفرمایید.
تبلیغ انواع و اقسامی دارد، تبلیغ کتابتی، تصویری، رسانه ای. کتاب هم خودش نوعی تبلیغ است. یک تبلیغ سنتی هم ما داریم که یک خطیب روی منبر مینشسته و صحبت میکرده است. همه اینها به جای خودش تأثیر دارد و نمیتوان آثار هر یک را انکار کرد. شاید در عصر گذشته تبلیغ منحصر به منبر بوده اما امروز تبلیغ در عرصههای مختلف تأثیرگذار است. اما من میخواهم عرض کنم با همه این شیوههای مختلف تبلیغی که امروز در دنیا وجود دارد آن تبلیغ سنتی هنوز جایگاه خودش را حفظ کرده است. هنوز وقتی خطیب با مخاطب روبرو می شود و مخاطِب مخاطَب را ببیند بیشترین تأثیر تبلیغی را دارد و این تأثیر بیش از تبلیغ رسانه ای است. میزان تأثیر سخنرانی یک خطیب هر چند بطور مستقیم از تلویزیون با سخنرانی خطیب روی منبر قطعاً بیشتر است. بنابراین ما نبایستی از تأثیر تبلیغ سنتی غفلت کنیم.
سؤال 7: یک مبلغ خوب از مسائل روز بایستی آگاهی داشته باشد، لطفا کمی درباره لزوم این آگاهی برای مبلغان جوان بفرمایید.
آن مقداری که خودم در تجربیات چند سالهام رسیدم این است که مبلّغ برای موفقیت در امر تبلیغ بایستی از واقعیتهای جامعه اطلاعات لازم را داشته باشد. تا این اطلاعات لازم را نسبت به واقعیتهای جامعه نداشته باشد نمیتواند یک مبلّغ موفقی باشد. همانگونه که پزشک در ابتدا نوع بیماری بیمار را با آزمایش و معانیه دقیق رصد میکند و بعد به علاج آن بیماری میپردازد، مبلّغ همین طور است. پیامبر اکرم (ص) طبق فرمایش حضرت امیر المؤمنین (ع) «طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه» بودند. مبلّغ بایستی اطلاعاتی را درباره محیط تبلیغی خود داشته باشد و ببیند مشکل آنها چیست؟ آیان مشکل تربیتی است یا اخلاقی یا اعتقادی. آن مشکل را رصد و بر اساس آن مشکل برنامهریزی کند. به سراغ روایات برود. اگر مشکل اعتقادی است به سراغ مسائل اعتقادی برود. از امام موسی صدر سؤال کرده بودند که رمز موفقیتتان در لبنان چه بود، ایشان در قم تحصیل می کردند و سر درس مرحوم آیتالله العظمی آقای محقق داماد میرفتند. ایشان فرمودند من ابتدا که رفتم لبنان، اطلاعات لازم را راجع به مشکلات مردم آن جا و شیعیان لبنان به دست آوردم، ابتدا مشکلات را احصاء کردم و آمار مشکلات را گرفتم و بعد برنامهریزی کردم.
سؤال 8: به عنوان آخرین سؤال لطفا منابع و کتاب هایی را در زمینه تبلیغ معرفی بفرمایید.
ما درسهایی تحت عنوان تبلیغ حدود بیست سال پیش در دارالشفاء برگزار کردیم. حوزه علمیه این درسها را در مجموعهای تحت عنوان فن خطابه در 29 درس چاپ کرده است. این کتاب درسی است و در حوزههای خواهران تدریس میشود. در پایان هر درس تمریناتی آورده شده و تمام چیزهایی که راجع به یک تبلیغ و یک مبلّغ بایستی بداند ما در آن جا آوردیم.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، لطفا سخن پایانی را بفرمایید.
من توفیق همه مبلغین را از خدای متعال خواهانم و هر چه در عرصه تبلیغ انسانهای شایستهتری حوزه می بینم خوشحال میشوم و به همکاران خودم در این زمینه علاقمندم و وقتی پای منبر مبلّغی مینشینم دقیقاً گوش میکنم و لذت میبرم از نحوه تبلیغ آنها استفاده میکنم.
و السلام علیکم و رحمة الله