برای استفاده از تراث شیعی در بهبود وضعیت فعلی حوزه های علمیه اسوه های فراوانی وجود دارد پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید در گفتگویی با استاد حسین احمدی شاهرودی نظر این استاد حوزه علمیه قم را در این مورد جویا شد.
نقش علمای اعلام و تراث ارزشمند شیعی در رسیدن به حوزه فعلی را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما فقها و اندیشمندان زیادی داشتیم که در زمره علمای مجاهدی قرار می گیرند که افزون بر بلوغ علمی و مراتب والای اجتهاد و تحقیق، تأثیر انکارناپذیری در عرصه سیاست و تحول در عصر خودشان داشتند و در واقع الگویی برای آیندگان بودند لذا حاکمیت دینی بر کشور ایران مرهون مجاهدت علمای دین بوده است؛ علمایی که نقش منحصر به فردی در ایجاد تمدن اسلامی داشته اند، شخصیت هایی که در تمدن نوین اسلامی، علوم انسانی اسلامی، سبک زندگی دینی و در فقه حکومتی، قدم های بسیار بسیار بلندی را برداشتند.
این انتظار از حوزه کارآمد می رود که افزون بر مباحث نظری در عمل نیز به بازسازی جامعه بر اساس مبانی، علوم انسانی و اجتماعی بپردازد. حضرت امام رحمة الله علیه در آغاز کتاب ولایت فقیه خودشان، امر ولایت را مجرای جریان دین و حاکمیت بر اجرای قانون و دین می دانند. به نظر ایشان دین قانون است و قانون مجری می خواهد و ابزار اجرای دین حکومت است، در جای دیگری حضرت امام رحمة الله علیه در این مورد می فرمایند: «ما به ولایت معتقدیم و معتقد هستیم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باید خلیفه تعیین می کردند و ایشان هم تعیین کردند، تعیین خلیفه برای بیان احکام نیست چون احکام را خود مسلمانان از طریق قرآن می خوانند، تعیین خلیفه برای اجرای قوانین و حکومت است.» این مطلب نقش فقها را در اصلاح، رشد و تحول جامعه نشان می دهد.
فقهای ما تأثیرات و زحمات زیادی نسبت به عصر و حوزه کار خودشان داشتند و بزرگانی که تحول ساز و تاریخ ساز بودند؛ الگوهای بزرگی نیز در زندگی خودشان داشتند، این تراث در ابعاد مختلف، می تواند کارساز و مشکل گشا باشد و برای همه ما در ابعاد علمی و معنوی الگو باشد، اگر کسی به رویه این بزرگان عمل کند، هر کدام از آنها می توانند تاریخ ساز باشند و موج علمی و اخلاقی سنگینی را در جامعه ایجاد کنند.
تراث شیعی در طول تاریخ و در ابعاد مختلف چه تاثیری بر رشد و بالندگی جامعه شیعی و حوزه های علمیه داشته اند؟
در حوزه معنویت خود مرحوم امام متأثر از روحیات اساتید بزرگوارشان مثل مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی و مرحوم آیت الله شاه آبادی و مرحوم شیخ ابوالقاسم کبیر بودند و شاگردی چنین بزرگانی را داشتند که توانستند جامعه اسلامی را پدید آورند. این یک نمونه از تراث بزرگی است که به یادگار برای ما مانده است که الحمدلله الان هم بعضی از این بزرگان در قید حیات هستند و می شود از آنها استفاده کرد.
در ابعاد علمی بزرگان زیادی داریم در این زمینه آشنایی با فقیهی بزرگ به نام محقق کرکی بسیار ارزشمند است چون آشنایی با خدمات معظم له سبب تحول گسترده ای در حوزه و در مسیر زندگی جامعه خواهد بود. محقق کرکی شخصیتی بودند که ابعاد فقهیشان تاریخ ساز بوده است و در احیای فقه سیاسی هم نامور بوده اند، درگیری مستقیم ایشان با مسائل سیاسی سبب شد که فقه سیاسی که مورد توجه بسیاری از فقهای عصر ایشان نبود، حیات تازه ای پیدا کند. جایگاه محقق کرکی به عنوان شیخ الإسلام باعث شد که ایشان به اجتهاد نوین رو آورند. تأسیس حوزه های علمیه در شهرهای اصفهان، قزوین و کاشان از زحمات ایشان بود که باعث گسترش فرهنگ و علوم دینی در میان مردم شد، پرورش شاگردان بزرگ و مبرزی که برای اولین بار بعد از دوره صدوقین ایران را به مرکز فقه شیعه تبدیل کردند از خدمات این عالم بزرگوار است. این شخصیت نمونه بسیار بزرگی است که نشان می دهد نگاه به تراث علمی چه تحولی را در آینده حوزه های علمیه و در آینده بشر ایجاد می کند.
نمونه دیگری که در این باب وجود دارد زحمات این فقیه عالیقدر در نشر فرهنگ شیعی است، محقق کرکی عباراتی مثل «أشهد أن علیا ولی الله» و «حی علی خیر العمل» را که حدود شصت سال از اذان و اقامه ها حذف شده بود، احیا کردند. اولین کسی که در حوزه اندیشه سیاسی ایران نظریه ولایت فقیه را به صورت گسترده مطرح کرد، مرحوم محقق کرکی بود. به عبارت دیگر ایشان رواج دهنده نظریه ولایت فقیه در ایران هستند. هم مردم و هم حوزه های علمیه باید نسبت به چنین تراث گرانقدری که آثار مکتوبشان در حوزه ها وجود دارد، آشنایی یابند. در ابعاد دیگر نیز می توانیم از تراث علمی الگوبرداری کنیم به گونه ای که در کارهای خودمان بتوانیم به شیوه های آنها عمل کنیم، شخصیت های دیگری بودند که توجه به آثار و شخصیت آنها باعث تحول در کارها و مدیریت های فرهنگی خواهد شد.
با توجه شیوه سلف صالح حوزه فعلی در روند علمی خود باید به چه نکاتی توجه کند؟
درس خواندن معنای بسیار بسیار گسترده ای دارد، درس خواندن یعنی توجه به همه نیازهای فرد و جامعه در حد مکفی، انسان باید بداند که در چه شرایط و مقطعی زندگی می کند، طلبه ای که شرح لمعه می خواند، درس خواندنش به این معنا نیست که رساله توضیح المسائل می خواند بلکه باید با نویسنده آن متن و با شارح آن کتاب آشنا شود.
طلبه ها باید در خواندن کتب در واقع شخصیت شناسی کنند که مثلا شهیدین چه شخصیت هایی بوده اند، ممکن است سوال شود که این مطلب چه ثمره ای دارد باید پاسخ داد از اموری که در خواندن کتب باید به آنها دقت شود، این است که هدف انسان برای خواندنشان رسیدن به مدارج بالاتر است یعنی اگر ما در این جا یاد گرفتیم که چگونه شخصیت شناسی کنیم، در هر علمی مانند تفسیر، کلام و فلسفه هم که وارد شدیم به باطن کتاب های این علوم هم توجه می کنیم که مؤلف و نویسنده آنها چه شخصیتی دارد و این فکر در ذهن ما نهادینه می شود و چنین تفکری تحولات زیادی را در زندگی ما رقم خواهد زد.
باید برای طلبه ها در صحنه های تدریس گفته شود که ما چنین بزرگانی داشتیم باید شخصیت شناسی و الگوشناسی مناسبی از این بزرگان داشته باشیم و کارهای آنها را به صورت مو به مو مورد بررسی قرار دهیم و مشاهده کنیم که چه زحماتی برای احیای تشیع در ایران کشیدند و چنین نمونه هایی باید برای ما الگو باشند.
الگوی مرحوم آیت الله مطهری، مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم حضرت امام رحمة الله علیه بودند و خود این الگوها الگوهای خاصی داشتند که طبق آن الگوها عمل می کردند، مرحوم ملا مهدی نراقی که چند سال پیش کنگره ای برای ایشان برگزار شد؛ الگوی بسیار بسیار بزرگی برای ما هستند. با مشاهده آثار ایشان در می یابیم ایشان تا چه اندازه آثار فقهی کارسازی داشته اند که هر کدام از اینها در حوزه فقه تحول آفرین بوده اند و در حوزه فلسفه هم ایشان آثار گرانقدری دارند که آثار ایشان جزء متون آموزشی در بعضی از دانشگاه ها است.
مرحوم نراقی در رشته های غیر متعارف و رشته هایی مثل ریاضی و هیئت و نجوم هم نزدیک سی جلد کتاب دارند که این تألیفات جدای از رساله های فقهی و اصولی است که از ایشان به یادگار مانده است و در این حوزه ها به صورت گسترده وارد شده است. یک دانشمند حوزوی در حدود دویست و چند سال پیش این همه آثار مکتوب را به رشته تحریر در آورده است و این یکی از بزرگترین الگوهایی است که می توانیم در زندگی و کارهای خود از آن بهره بریم.
ما باید این تراث را احیا کنیم و در کنار آن نسبت به مؤلفین تراث نیز شخصیت شناسی کنیم و ببینیم که این افراد چه زحماتی کشیدند و در کارهای عملی نیز آنها را الگوی خود قرار دهیم و همان طور که آنها زحمت کشیدند و توانستند این فضا و بستر خوب را در جامعه ایجاد کنند که ما به راحتی به تحصیل و تدریس علوم بپردازیم، بتوانیم این فضا را به واسطه شرایطی که فراهم شده است برای آیندگان مساعدتر کنیم که این مطلب به شناخت بزرگان و تراث علمی بستگی دارد. فقط نباید کتاب های بزرگان حوزه را مورد توجه قرار دهیم بلکه باید نسبت به آنها شخصیت شناسی کنیم و بدانیم که چه فعالیت هایی داشته اند.
چگونه می توانیم از زحماتی که تراث شیعی در راه اعتلای دین اسلام کشیدند قدردانی کنیم و راه های پیش رو را هموارتر کنیم؟
نعمات زیادی از ناحیه تراث به ما رسیده است، وظیفه ما این است که آثار، شخصیت ها و افکار آنها را احیا کنیم چون هر کدام از این علما در عصر خودشان تحولات بسیار عمیقی را در حوزه کاری خودشان ایجاد کردند، ما باید این الگوها را ببینیم، اگر نقصی هم در زمینه فعالیت های علمی آنها وجود دارد، باید کنار گذاریم و مطالب بیشتری را به آن اضافه کنیم ولی باید خمیر مایه ما این الگوهای برتر باشند، باید همیشه این مسائل را در نظر داشته باشیم تا بتوانیم با این پشتوانه مهمی که داریم تحول عمیق تری در حوزه چه در حوزه مدیریت اجرایی و چه در حوزه های فرهنگی و آثار مکتوب، ایجاد خلاقیت ها و پویایی در حوزه های علم و فن آوری ایجاد کنیم.
ما باید تراث خودمان را بهتر بشناسیم و قدر خودمان را بهتر بدانیم و بدانیم این فضا به همین راحتی برای ما فراهم نشده است.
توصیه ای که در جهت پویایی و تحول در حوزه دارم این است که طلاب محترم اگر بخواهند راه سلف صالح را طی کنند باید نسبت به تقریرنویسی اهتمام ورزند، تقریرنویسی در موفقیت علمی نقش بسیار زیادی دارد و این اصل از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شروع شده است، اصحاب به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می رسیدند و عرضه می داشتند: مجلس شما بسیار آموزنده است و ما بهره فراوانی از این مجلس می بریم ولی وقتی که از مجلس شما بیرون می رویم به سبب فراموشی، مطالبی که شما بیان می کنید از خاطر ما می رود ایشان فرمودند: «استعن بیمینک» یعنی از دست راستت کمک بگیر و آن چه که ما می گوییم را یادداشت کن تا همواره این آموزه های علمی و اخلاقی برایت زنده بماند و این آموزه ها برای همیشه قابل مراجعه باشد، مسأله تقریر نویسی یکی از یادگارهای تراث علمی پیشینینان ما است.
دقت های اجتهادی به ویژه در روایات هم نکته مهمی است که این خصیصه بسیاری از فقها بوده است، مرحوم محقق داماد در این زمینه خیلی مسلط بودند و کارهای زیادی انجام دادند و دقت های اجتهادی خیلی قوی ای در روایات داشتند، این مسأله نشان می دهد که در روایات باید بیش از اندازه کار شود، ما باید با حدیث شناسی آشنا باشیم و کتب حدیث را بخوانیم و بر روی آنها کار کنیم و نباید به داشته های خود در این زمینه اکتفا کنیم باید دامنه اطلاعات حدیثی گسترده ای را برای خود فراهم آوریم و دامنه مباحث رجالی خود را نیز عمیق تر کنیم.
باید در مباحث رجالی مجتهد باشیم تا صاحب نظر شویم، مجتهدین و علمای پیشین و علمای فعلی ما این چنین بودند که در حوزه حدیث و رجال دقت نظر اجتهادی داشتند و اگر ما بخواهیم به طریقه سلف صالح قدم برداریم باید همان شیوه ای که بزرگان ما در دقت های اجتهادی خودشان داشتند، نصب العین خود قرار دهیم و دقت هایی که لازم است را در روایات اعمال کنیم، این مسأله یکی از شیوه هایی است که در قدیم بوده است و اگر بخواهیم فقه قوی ای داشته باشیم، باید این دقت ها را در حوزه روایات، حدیث شناسی و رجال داشته باشیم و آشنایی بیشتری با کتب روایی مثل وسائل شیعه و تعلیقاتی که به وسائل الشیعه زده شده هم داشته باشیم که در این زمینه برای ما مفید خواهد بود. باید نسبت به نسخ خطی که وسائل الشیعه دارد هم آشنایی داشته باشیم. این مسائل تأثیرات زیادی در تحول در حوزه دارد، بزرگان ما که در تاریخ حوزه های علمیه تحول ایجاد کردند، این دقت ها را اعمال کردند که به این نتایج رسیدند.
اگر به کتب فقهی شیعه نگاه کنیم از عصر مرحوم محقق تا کنون کتاب های فقهی گرانسنگی وجود دارد در حال حاضر مهم ترین کتاب فقهی فعلی ما کتاب جواهر است که شرح بر کتاب شرایع است. کتاب وسائل الشیعه هم از کتاب های گرانسنگ شیعی است، اینها کتاب هایی در حوزه فقه هستند که برای ما بسیار بسیار ارزشمند هستند. کتاب شرایع و جواهر باید دوره شوند بعضی از فقهای ما این کتاب ها را مباحثه می کردند در حالی که امروزه شاید کمتر این توفیق حاصل شود که یک طلبه بخواهد یک دوره جواهر را مباحثه کند.
علمای ما که در زمان خودشان با انواع کمبودها مواجه بودند به این نکته دقت داشتند که حال که مشغول تدریس هستند. باید بتوانند زحمات مثمر ثمری در حوزه کاری خودشان داشته باشند البته همه اینها نیازمند استعانت الهی است. در این جهت باید از همجواری حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نیز کمال استفاده را ببریم، از فیوضات الهی ایشان استفاده کنیم و از ایشان کمک بخواهیم که در این مسیر دست ما را بگیرند و به ما کمک رسانند. از آن حضرت بخواهیم اساتید و هم مباحثه های خوب و مطلوبی برای ما فراهم کنند تا بتوانیم در مسیر خود باعث تحولات بیشتری در حوزه دین باشیم.
منش رفتاری تراث شیعی چه تاثیری بر مدیریت آموزشی و رفتاری در حوزه های علمیه دارند؟
ما باید از بزرگان حوزه الگوبرداری کنیم و از نحوه رفتار و آموزش و مدیریت آنها استفاده کنیم، در ابعاد مختلفی تراث ما موفق بودند در حوزه سیاست، قلم، تدریس، خانواده، تدبیر جامعه و منزل. الحمدلله در همه این حوزه ها این علما صاحب نظر هستند و اقیانوسی از اطلاعات خوب از آنها وجود دارد که از این تراث برای ما به یادگار مانده است.
این که رمز موفقیت علمای ما در ابعاد مختلف چه بوده است. کلید حل مشکلات فعلی ما است مثلا در حوزه پرورش فرزند وقتی به مرحوم نراقی نگاه می کنیم؛ می بینیم ایشان فرزند خود را چنان پرورش دادند که این فرزند هم مثل پدر اهل قلم و زبانزد عام و خاص شد. باید این مسأله بررسی شود که این شخصیت بزرگ چه کاری در فضای منزل انجام داده اند که با وجود این که ایشان فقیه و فیلسوف برجسته ای بودند و اشتغالات علمی فراوانی داشتند، توانستند فرزندی نام آور را به جامعه تحویل دهند.
در تاریخ حوزه های علمیه بزرگانی بودند که در حوزه های مدیریتی بودند، منطقه ای در اختیارشان بوده است و حوزه های گسترده ای را مدیریت کردند. اینها در نوع مدیریتشان چه نوع مدیریتی داشته اند که توانستند چنین تحولات عمیقی را ایجاد کنند که مثلا کاری را که شصت سال تعطیل بوده است، دوباره احیا کنند و این دو شهادت را به اذان اضافه کنند، باید بر روی چنین فعالیت هایی فکر کرد و شخصیت شناسی جامعی را نسبت به این علما داشت. باید آثار، فعالیت ها، برنامه ها و زندگی این علما را بررسی کرد تا بدانیم اینها چه نقش هایی را در جامعه ایفا کردند.
ما باید بتوانیم این بزرگان را بهتر بشناسیم و با آثار و نوشته ها و زندگی آنها آشنا شویم مثلا باید بدانیم مرحوم آیت الله بروجردی چه تحولی را در حوزه های مختلف علمی ایجاد کردند، مرحوم آیت الله حائری یزدی چه تحولی در حوزه علمیه قم ایجاد کردند و چه مدیریتی داشتند که تا چندین سال شیوه مدیریتی ایشان پا برجا بود و تا اکنون هم مدیون شیوه مدیریتی ایشان هستیم.
سلف صالح ما نمونه و الگوهای نابی هستند. زندگی علمی و عملی این بزرگان تراثی است که ما را به آینده ای مطلوب رهنمون می کند، ما در حوزه علمیه نجف کتاب هایی مثل رسائل، مکاسب و کفایه که حاصل زحماتی است که بزرگان ما در نجف کشیده اند داریم، این کتاب ها به کشورهای مختلفی مثل ایران آمده است و ما بر سر سفره بزرگانی هستیم که چنین زحماتی را کشیدند، این زحمات ممکن است نقصی هم داشته باشند، ما باید این کتب را بررسی کنیم که اگر نقصی در آنها وجود دارد را برطرف کنیم و بر این کتاب ها شرح و تعلیقه بنویسیم.
باید بتوانیم کسانی را تربیت کنیم که رسائل نویس و کفایه نویس باشند، صرف خواندن کفایه کافی نیست، طلاب و محققین ما باید اهل تعلیقه باشند. این آثاری که در نجف به ثمر نشسته و به قم آمده است را باید تعلیقه زنیم و بر آنها شرح بنویسیم و نقد کنیم که زنده شوند و مطالب تازه تری نسبت به آنها به ذهن طلاب بیاوریم، ما باید در این زمینه ها تلاش کنیم و از طلاب هم بخواهیم تلاش خود را در این زمینه ها انجام دهند. /260/53/