استاد حسینی آملی مطرح کرد؛

احاطه الهی، و جایگاه اراده انسان، بر اساس آیه 255 از سوره مبارکه بقره

استاد سید علی حسینی آملی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید، به موضوع «احاطه الهی، و جایگاه اراده انسان، بر اساس آیه 255 از سوره مبارکه بقره» پرداخت.

/270/260/21/

این استاد درس خارج حوزه در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: در سوره مبارکه بقره می خوانیم: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيمُ (255)»

 

وی افزود: در فقره ای از این آیه شریفه می خوانیم: « وَ لا يُحيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ» اهل آسمان و زمین، بر علم الهی احاطه ندارند؛ مگر بر میزان قابلیتشان. و کسب علم، اعم از حصولی و حضوری است؛ و اعم از مؤمن بودن و نبودن فرد است. چه اینکه غیر مؤمن نیز از علم الهی بهره مند است؛ اگرچه خود خبر نداشته باشد که علمش از کجا به او عطا شده است. خداوند متعال حتی به مارکس و هگل نیز علم عطا کرده است. آب و نانی هم که خورده است و تنفسی هم که داشته است، از جانب خدای متعال بوده است. یک نیروی نظامی صهیونیستی که می داند چگونه تفنگ در دست بگیرد و فلسطینی را بکشد، آن هم «بحول الله و قوته» است. تفاوت مؤمن و کافر در «اقوم و اقعد» است؛ نه در «بحول الله و قوته». به حول و قوه الهی است که پرنده در هوا پر می زند. نانی که در بدن به نیرو تبدیل می شود، در بدن سلمان فارسی و دیگری یکی است؛ به عبارتی دیگر بحول الله و قوته سراسر هستی را در بر گرفته است؛ اما «اقوم و اقعد» است که اختیار من و شما است. بسته به اینکه چه کسی چنین اعتقادی دارد و چه کسی ندارد.

 

استاد حسینی آملی در ادامه بیان کرد: در مقام مرگ هم «الله یتوفی الأنفس حین موتها» هم سلمان و هم اباذر و هم دیگری در این امر، یکی هستند؛ الا اینکه در مقام «اقوم و اقعد» که اراده و اختیار من در میان است، بین عمروعاص و اباذر فرق می شود. در نوشتن و علم هم اینچنین است. اگر کسی مقدمات علمی را فراهم کند، عالم می شود. علم شهید فخری زاده و شهید شهریاری و شهید علی محمدی هم اینگونه به دست آمده است. برای تحصیل انرژی هسته ای همت کرده است و ذهنشان از خدای متعال است. درباره یکی از این عزیزان، به احتمال زیاد، شهید شهریاری، می گویند در زمان شهادت، در چله روزه داری بود و به این ترتیب، سیر و سلوک عرفانی را طی می کرد؛ و در لحظه شهادت، با زبان روزه بود؛ و البته در انرژی هسته ای، شخصیتی جهانی به شمار می آمد. کسانی هم در مقابل، با فشار دادن یک دکمه فاجعه هسته ای هیروشیما و ناکازاکی را رقم می زنند؛ آنها هم همین علم را کسب کرده اند و در هسته ای مهارت یافته اند. شیطان هم مظهر اسم «یضل من یشاء» الهی است. به این ترتیب، در می یابیم که در همه جا قدرت الهی در میان است. سراسر هستی بحول الله و قوته است؛ اما فعلی که نسبت به فاعل جزئی مباشر در حد ما است، با اقوم و اقعدها سنجیده می شود؛ که می گوییم ما از انرژی هسته ای چه می خواهیم و آنها از انرژی هسته ای چه می خواهند. اینجا است که امتیاز افراد در این مقام معلوم می شود. اگرچه در قسمت حول و قوه الهی، امتیازی برای ما نیست و همه قوه از عطای الهی است؛ اما در «اقوم و اقعد» است که معلوم می کند کجا امتیاز مثبت یا سرزنش دارند و متجید یا مذمت می شوند. در این فقره از آیه شریفه می خوانیم «و لا یحیطون بشیء من علمه» به عبارتی صحبت از احاطه علم الهی است؛ و به هر کس به قدر سعه وجودی اش عطا می گردد؛ چون در مقام امتنان است.

 

این استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: در سوره مبارکه جن (سوره 72) آیه 26 و 27 صحبت از علم غیب است. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً (26) إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً» (27) از آن جهت که بیان، بیان امتنانی است، «رسول» را هم بگوییم همان رسول اصطلاحی و انبیا و رسل الهی باشد. ما از این بیان امتنان الهی، کلام را تنزل نمی دهیم؛ و الّا واقع این است هر کس به قدری که علم دارد، به همان قدر، از رسالت الهی بهره مند است؛ ولو اینکه خودش غافل باشد. مانند همان نعمت های مادی. خودش غافل است. این نان است که او را به جان آورده و قدرت پیدا کرده است و باید از خود بپرسد که این نان از کجا آمد. و در بدن چه کرده است که موجب توانمندی گردید. گروهی هستند که به «أأنتم تزرعون أم نحن الزارعون» توجه ندارند. علم هم همین طور است. اگرچه برای کسب علم، به مدرسه رفت و تلاش نمود، اما باید بداند که علم، عطای الهی است. نان و آبی هم که خورده است، در محدوده قدرت خداوند است. همان طور که موجودیت در عالم طبیعت و ماده از آن پروردگار است. کسی که به راحتی بچه و آدم می کشد، در دلش هنوز محبت دارد. چه اینکه بچه خودش را محبت می کند؛ همین محبت، از آن خداست؛ اما او غافل است. محبت به ذات خود، به فرزند و به دارایی، این شعور، از آن خدای متعال است. این شعور و ارتباط سراسر هستی از آن پروردگار عالم است و به هر کسی که می خواهد می دهد، یعنی به قدر سعه وجودی او عطا می کند. به کبوتر، به فیل، به جن، به جبرئیل سلام الله علیه، به هر کدام از انسان ها به قدر استعدادها عطا می کند. تا آنجا که اراده شما دخیل است. به قدر اراده و اختیار، هم در افعال خوب تحسین دارید و در افعال ناخوب، تقبیح.

 

وی افزود: خداوند متعال در آیه 27 از سوره جن بیان می کند «الا من ارتضی» به قدری که خودش صلاح بداند از علم خود به او عطا می کند. میزان عطا نیز به قدر قابلیت طرف مقابل است. «ینزله بقدر» یا «قدرنا کل شیء» ما هر موجودی را به قدر قابلیت او افاضه خواهیم کرد. بنابراین «و لا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء». یکی غرقاء را نجات می دهد و دیگری از بیرون هل می دهد تا کسی را در آب بیندازد. غرق کننده نیز علمش را از عطای الهی دارد. چون مقام امتنان و لطف الهی است، جهات منفی را به شیطان و به هوای نفس نسبت می دهیم؛ اما هوای نفس از خواسته الهی بیرون نیست. کسی که نیمه شب بیرون می رود و قفل مغازه ای را می شکند، از هوای نفس است. و کسی هم نیمه شب به نماز شب بر می خیزد، آن هم از خواسته باطنی خودش است. هر دو هم بحول الله و قوته است و نیروی خدا است. قوت کسی که می تواند از دیوار بالا برود هم از خدا است. سراسر هستی علم و قدرت و حیات الهی است. و اعم از محسنین و مسیئین به قدر استعدادشان از آن متنعم هستند. و در مقام امتیاز دادن، به قدر قدرت الهی و علم الهی نمره نمی دهند؛ بلکه به قدر قابلیت، به او نمره خواهند داد؛ کما اینکه به ما یاد دادند بگوییم الحمد لله رب العالمین

 

استاد حسینی آملی خاطرنشان کرد: تمام دغدغه باید آن باشد که ما از اعطای الهی چه بهره ای بردیم. باید اینجا را توجه کنیم و نمره بدهیم و اگر بد کرد، توبه کند.خدا قدرت داد تا من از دیوار بالا بروم. آیا از قدرت الهی توبه کنم؟ خیر. آن قسمت که اراده و شعور و اختیار من است، و بد کردم، توبه کنم؛ و احیانا اگر درست استفاده کردم، شکر نمایم.

 

پ, 09/22/1403 - 20:11